چگونه زندگی میکرد؟
انگار این روزها ماجرای پوشیدن لباسهای مارکدار و انجام کارهایی بهسبکها غربیها در میان افراد جامعه بسیار رواج پیدا کرده اما این شیوه زندگی که انسانها خودشان را شبیه دیگران میکنند از قدیمالایام وجود داشته؛ حتی در زمان امیرالمومنین! چراکه در یکطرف ائمه و سادهزیستی آنها وجود داشته و در طرف دیگر اشراف و تجملگرایی آنها. اشرافیگری این روزها بهنوعی گرایش بهسمت لباسهای مارکدار و زندگی به سبک غربیهاست. آیتالله ارفع در این خصوص با اشاره به زندگی میثم تمار میگوید: «متاسفانه در کتابهای روایی مانند «سفینهالبحار» محدث قمی تنها نحوه شهادت میثم را بیان کردهاند و به جزئیات و زندگی او کمتر پرداخت شده!
اما بهترین درسی که میتوانیم از میثم تمار بگیریم چگونگی ورود او به حلقه نزدیکان امام علی(ع) است. بهنظر میرسد چون میثم تمار پا جای پای امام علی(ع) گذاشته، در آن حلقه قرار گرفته و شیعه واقعی بوده. وقتی به احادیث و روایات مراجعه میکنیم میبینیم زندگی امروز ما ارتباطی با سبک زندگی ائمه(علیهمالسلام) ندارد و سنخیت میان زندگی ما و زندگی معصومین هر روز کمتر و کمتر میشود. اگر مختصر شباهتی هم بین زندگی ما و ائمه وجود دارد منحصر به سوگواریها و مناسبتهای خاص است.
بنابراین وقتی به زندگی خودمان رجوع میکنیم میبینیم حتی در انتخاب خوراک هم از بیگانگان در حال الگوبرداری هستیم و دوست داریم خودمان را به شکل غربیها دربیاوریم و از آنها تقلید کنیم. باید دقت کنیم که امثال میثم تمار چون از امام زمان خود الگو میگرفتند و به شیوه او زندگی میکردند مورد توجه حضرات قرار گرفتهاند. میثم و امثال او مقید بودند خود را به امام زمان خود نسبت دهند و به این مسئله افتخار میکردند در حالی که جوانان امروزی دوست دارند خودشان را به مارکهای مختلف غربی مزین کنند».
چه کسی میثم را از بردگی نجات داد؟
میثم تمار یکی از بردگان قبیله بنیاسد بود و بهدست امیرالمومنین(ع) آزاد شد. آیتالله ارفع در این خصوص میگوید: «وقتی امام علی(ع) متوجه شد که میثم افکار فوقالعادهای دارد و از درک بالایی برخوردار است، تصمیم گرفت او را آزاد کند». آیتالله ارفع معتقد است: «انگیزه مهمی باعث شد امیرالمومنین او را آزاد کند. میثم قبل از این اتفاق هم از ارادتمندان واقعی امام اول شیعیان بود. همین مسئله باعث آشنایی هرچه بیشتر او با امیرالمومنین شد. بههر حال امام علی(ع) میثم را خرید و در راه خدا آزاد کرد تا او بتواند از محضرش استفاده کند. چون او قبل از آزادی هم اثبات کرده بود که دوست دارد مانند حضرت علی زندگی کند. شاید به همین علت بود که وارد حلقه یاران نزدیک امام اول شیعیان شد».
چقدر ولایتپذیر بود؟
بهجز معصومین(علیهمالسلام) همه انسانها ممکنالخطا هستند و امکان اشتباه کردن در زندگی آنها وجود دارد. البته مهمترین مسئله درس گرفتن از اشتباهات است. میثم هم اگرچه اشتباهی بهمعنای گناه در زندگی خود بعد از آشناییاش با امام علی(ع) نداشته اما بههر حال از اشتباه کوچک خود درس بزرگی گرفته.
روزی میثم همراه امام علی(ع) خارج از شهر قدم میزدند. حضرت رو بهسویی کرد ولی قبل از آن دایرهای کشید و به میثم گفت داخل آن باش و از آن خارج نشو. میثم بهعنوان پاسدار و محافظ امیرالمومنین(ع) او را همراهی میکرد و در آن حال میان دو حس متفاوت گرفتار شده بود. از یک طرف امر امام بر این بود که از دایره خارج نشود و از طرف دیگر او نگران حضرت بود که اتفاقی برایش نیفتد. میثم در همان حال صدای زمزمهای را از فاصلهای دور شنید. او نمیدانست که امام درد دلهایش را با چاه میکند. در نهایت طاقت نیاورد و از دایره خارج شد».
این مطلب بهنظر آیتالله ارفع یکی از اشتباهات میثم است اما اشتباهی که از روی ناآگاهی بوده. وقتی امام علی(ع) به او تذکر میدهد تازه میفهمد که نباید سراغ امام میرفت چراکه حضرت به او گفته بود تابع واقعی امام باید بههرچه امامش میگوید عمل کند.
نکته دیگری که کارشناس دینی مجله مطرح میکند علاقه میثم به اهل بیت(علیهمالسلام) است؛ «میثم بهمعنای واقعی دوستدار اهل بیت بود. پس باید از او درس بگیریم که تسلیم خواستههای ائمه(علیهمالسلام) باشیم چراکه معتقدیم خواستههای آنها خواستههای الهی است و آنها چیزی را بدون اذن خدا تبیین نمیکنند. پس اظهار نظر در برابر نظرات ائمه و بهانه آوردن در برابر خواستههای آنها اشتباه است. وقتی امام معصومی تکلیفی برای ما مشخص میکند این تکلیف به خدا نسبت داده میشود و سرپیچی از آن، سرپیچی از پروردگار محسوب میشود».
چرا میثم از نحوه شهادتش باخبر شد؟
نحوه بهشهادت رسیدن میثم تمار
«امیرالمومنین(ع) بهدلیل روحیات فوقالعاده میثم از نحوه شهادت او سخن گفته بود. حتی گفته بود که او در اثر ضرباتی که به بدنش وارد میکنند محاسنش به خون آغشته میشود و او را از درخت خرمایی که خودش به آن آب داده دار خواهند زد. احتمالا خیلیها با شنیدن چنین پیشگوییایی خودشان را میبازند ولی میثم انتظار آن لحظه را میکشید. او همیشه با خودش میگفت کی بهشهادت خواهم رسید و در راه امیرالمومنین(ع) کشته خواهم شد؟ دلیل این انتظار هم این بود که زندگی او مطابق فرمان خدا و پیامبر(ص) شکل گرفته بود».
«او گاهی اوقات جلوی درختی که امام فرموده بود میرفت و بهشهادت میاندیشید. در آنجا با خدای خود راز و نیاز میکرد و از اشتیاق خود به امیرالمومنین(ع) خبر میداد».
چرا میثم بالای دار هم دین را تبلیغ میکرد؟
درگذشته وقتی کسی را بهدار میکشیدند از گردن آویزانش نمیکردند. شخص اعدامی را از دو کتف آویزان میکردند و تا موقعی که جان دهد به بدنش ضربه میزدند. آیتالله ارفع میگوید: «وقتی طنابها به کتف میثم بسته شد در حالی که او آویزان بود، در همان حال از فضایل مولایش میگفت. مردم هم جمع شدند و مناقب حضرت را از یار مهربان و مستقیم او شنیدند.
این کار میثم بزرگترین و بهترین کاری بود که اگر بهگوش شیعیان میرسید میتوانست آنها را به ایستادگی تشویق کند. درواقع این مورد اوج سبک زندگی اسلامی است که بر مبنای ولایت بنا نهاده شده و معنای ایستادگی بهخوبی از آن معلوم است و شیعیان متوجه میشوند که تا کجا و تا کی ایستادگی در برابر ظالم لازم است».
آیتالله ارفع این مسئله را به اوضاع کنونی شیعیان ربط میدهد و از سبک زندگی آنها مثالی میآورد تا این نوع زندگی بیشتر و بیشتر رواج پیدا کند؛ «آسیبهایی که این روزها به شیعیان جهان وارد میشود آسیبهایی میثمگونه است و به استقامتی میثموار محتاج است.
هماکنون اقداماتی علیه دوستداران ائمه(علیهمالسلام) انجام میشود و شکنجهها و کشتارهای زیادی از سوی تکفیریها نسبت به شیعیان صورت میگیرد ولی شیعیان از معصومین دست نمیکشند و بهکار خودشان ادامه میدهند.
این نوعی درس گرفتن از سبک زندگی میثم تمار است. امروزه ما به میثمهای زیادی نیازمندیم. خوشبختانه این اتفاق افتاده و ملاحظه میکنیم که شیعیان برای ایستادگی بر سر آرمانهای خود جان میدهند ولی زیر بار طاغوت نمیروند. بهشهادت رسیدن دوستداران ائمه(علیهمالسلام) بهدست تکفیریها نحوه شهادت میثم تمار را در ذهن متبادر میکند.
این اتفاق مصداق سبک زندگی دینی و عمل به این آیه شریفه است که میفرماید: «کسانی که بر سر حرف خود تا مرز شهادت ایستادگی میکنند، فرستادگان خدا هنگام شهادت بر آنها نازل شده و بشارت بهشت را به آنان میدهند».
الگوی ما در سبک زندگی
از بارزترین خصوصیات زندگی میثم تمار تبعیت او از امر ولایت است. این مسئله در سبک زندگی اسلامی بسیار مهم است؛ تا جایی که میتوان گفت سبک زندگی اسلامی بر همین اساس بنیان نهاده شده. در سبک زندگی میثم تمار تبعیت از ولایت، اطاعت بهصورت زبانی نبود.
تبعیت از ائمه(علیهمالسلام) در سبک زندگیما تا چه اندازه واقعی و مانند میثم تمار است؟ اگر کسی در خیابانهای شهرهای ما قدم بزند، به اسلام و دین ما پی خواهد برد؟ اگر کسی چند روزی در خانه ما حضور داشته باشد، تبعیت از ولایت معصومین را لمس خواهد کرد؟ سبک زندگی ما اسلامی نیست و هنجارهای ما در جامعه تناسبی با سبک زندگی اسلامی ندارند! یکی از خصوصیات مهم میثم سادهزیستی و طیب و طاهر زندگی کردن اوست. این نوع زندگی از اعتقادات میثم تمار بهشمار میرفت. آرمان میثم و قصد او از تبعیت از امام معصوم اجرای همین سبک زندگی است.
افرادی مانند میثم حاضر بودند قطعه قطعه شوند ولی دست از این نوع زندگی برندارند اما در جامعه کنونی- چه در فضایهای مجازی و چه در عالم واقعی- فاصله زیادی از زندگی اسلامی دیده میشود. میثم الگوی حسنه مکتب اسلامی است. ما باید با این نوع زندگی آشتی کرده و مردم را با اینگونه افراد آشنا کنیم».