چرا آقا فرمودند آتش به اختیار؟
مفهوم عبارت آتش بهاختیار در عرصه فرهنگ به چه معناست؟
برای درک این مفهوم باید چند مثال بزنیم تا مشخص شود این مفهوم در عرصه فرهنگ بهمعنای خودسری و عملکرد سلیقهای نیست. در ابتدای جنگ تحمیلی مقطعی را داشتیم که خرمشهر محاصره بود و نیروهای بعثی در صددد اشغال آن بودند و حضرت امام بهعنوان فرمانده جنگ و رهبر انقلاب نظرشان این بود که باید دفاع صورت بگیرد و اجازه تجاوز به دشمن بعثی داده نشود، رزمندههایی هم که در خرمشهر حضور داشتند همچنین نظری داشتند اما بخش فرماندهی میانی و کسانی که باید عملیات را مدیریت کنند یا خائن بودند یا تعطیل بودند یا جاهل بودند یا مشغول دلمشغولیهای خودشان بودند در نتیجه کسانی که در خرمشهر 36 روز ماندند و مانع بعثیها شدند، آتش بهاختیار عمل کردند زیرا تکلیفشان را که دفاع بود و امام به آنها ابلاغ کرده بود، میدانستند اما فرماندهی عالی که باید مدیریت کند درست عمل نمیکرد و امام بحثشان این بود که رزمندهها نباید در این شرایط معطل سازوکار فرماندهی میانی باشند.
مثال دیگر، عملکرد حاج احمد متوسلیان و نیروهایش یا عملکرد شهید بروجردی در کردستان است. در آن زمان فرمانده جنگ بنیصدر خائن بود و عملاً بقیه فرماندهان تعطیل بوده و ابتکار و تشخیص درستی نداشتند اما بروجردی و متوسلیان چون تشخیص درستی داشتند عمل میکردند و منتظر نمیماندند زیرا میدانستند نظر امام چیست. همان زمان که بنیصدر فرمانده کل قوا بود، آقای متوسلیان میگوید که “من او را قبول ندارم و خودم با همان تشخیصی که امام به من میدهد میجنگم” یعنی در سلسلهمراتب فرماندهی، بنیصدر را نادیده میگیرد.
آتش بهاختیار در عرصه فرهنگ دقیقاً به همین معناست یعنی وقتی ما نیروی فرهنگی داریم و جنگ فرهنگی و جنگ نرم با قدرت تمام در حال تحمیل شدن از ناحیه استکبار بر ماست و فرمانده کل میدان که رهبر انقلاب باشد جهتها را مشخص کرده و دستور نبرد میدهد دیگر نباید منتظر دستگاههایی نظیر صدا و سیما، وزارت ارشاد، وزارت علوم، سازمان تبلیغات و… بود، یعنی رهبر انقلاب به تک تک نیروهای انقلاب در این سازوکار جنگ فرهنگی میفرمایند دفاع کن، تولید علم کن، نظریه پردازی کن، محصول فرهنگی ایجاد کن، با خلاقیت دفاع کن و منتظر سازمانها و دستگاههای فرهنگی نباش.
ــ آیا مفهوم آتش بهاختیار به ناکارآمدی دستگاههای فرهنگی ارزشی و انقلابی و… هم بازمیگردد؟
متأسفانه بله، یعنی اینگونه نیست که صرفاً بگوییم وزارت ارشاد و وزارت علوم تعطیل هستند بلکه حتی بسیاری از نهادهای انقلابی فرهنگی هم یا تعطیل هستند و یا گرفتار بوروکراسی و کاغذبازی شدهاند و اولویت جنگ نرم و انقلاب اسلامی را در عرصه فکر و فرهنگ به فراموشی سپردهاند و به روحیه کارمندی گرفتاری شدهاند.
ــ چه ضرورتهایی در بستر اجتماعی ایجاد شده است که حضرت آقا این مفهوم را مطرح فرمودهاند؟
دشمنان اسلام و انقلاب با حداکثر توان در حال تهاجم به ما هستند و از ما تلفات میگیرند یعنی وقتی که میزان طلاق در جامعه از 50درصد بیشتر میشود، قوانین الهی و احکام الهی در جامعه کمرنگ میشود، ارزشهای اسلامی و انقلابی در حال کمرنگ شدن است و گرایش به فرهنگ بیگانه در حال افزایش است، بهمعنای اورژانسی شدن شرایط و سقوط خرمشهرها است. اکنون به فکر مردم ما تجاوز میشود و به تصرف دشمن در میآید. اینجاست که شرایط، از زمان جنگ سخت بهمراتب خطرناکتر است و فرمانده کل (رهبر انقلاب) به نیروهای جوان مؤمن که افسران این جنگ هستند دستور آتش بهاختیار میدهد. این دستور به رزمندههای این جنگ اجازه خلاقیت و ابتکار عمل میدهد و به آنها میفهماند که نباید منتظرمقامات مافوق بمانند.
ــ حضرت آقا در یک دهه اخیر، دغدغ های فرهنگیشان را با بهکار بردن واژههای مختلف ابراز کردهاند، نسبت و جایگاه مفاهیم ابرازشده از جانب ایشان با مفهوم آتش بهاختیار در عرصه فرهنگ چیست؟
وقتی مفهوم نظامی آتش بهاختیار توسط رهبر انقلاب که شخصیتی فرهنگی است بهکار برده میشود یعنی اینکه ما دیگر مواجه با تبادل فرهنگی، تعامل فرهنگی و… با دشمن آنگونه که معاندین، جاهلین و خوشخیالان مطرح میکنند نیستیم. یعنی اینگونه نیست که ما با غرب تبادل فرهنگی و تعامل فرهنگی داشته باشیم بلکه از جانب خود غربیها یک جنگ گسترده فرهنگی در حال انجام شدن با ماست. دشمن خودش میگوید که “با جنگ نرم در حال مقابله با انقلاب اسلامی هستیم” و در این شرایط طبیعی است که ما باید مقابله به مثل کنیم.