سرمه اندیشه

  • خانه 
  • عمومی  

هارون ومریم

16 خرداد 1396 توسط زهرا كرمي
هارون ومریم

حضرت مریم سلام الله علیها خواهر هارونِ معروف – که برادرِ حضرت موسی بود – نیست

نسبت خواهری که میان هارون و حضرت مریم در قرآن آمده است، منظور همان هارون،برادر حضرت موسی نیست زیرا این دو نفر از نظر زمانی با یکدیگر فاصله بسیار زیادی دارند و هارون مدت ها قبل از حضرت مریم می زیسته است.

مریم یک زن یکتاپرست بود از شهر ناصره جلیلی. در انجیل مقدس عهد جدید و قرآن او مادر عیسی معرفی شده است. به روایت مسلمانان دختر عمران، از نسل هارون و از طایفهٔ لاوی بود ولی به روایت مسیحیان وی از لاوی نبود بلکه نسبش به داوود پادشاه می‌رسید و از طایفه یهودا بود.

ایشان یکی از چهار بانویی هستند که به نقل فراوان از جانب رسول مکرم اسلام به پاکی و پاکدامنی شناخته می شوند و به بشارت پیامبر اسلام،از چهارزن برتر بهشتی است که می تواند برای همگان الگو باشند.

جناب هارون علیه السلام نیز از انبیاء الهی و برادر حضرت موسی است. موسى علیه السلام هنگام مناجات در کوه طور از خدا خواسته بود كه هارون را وزیر او قرار دهد. موسی در آن چهل روزی که به میقات رفته بود هارون رادر میان قومش به جانشینی برگزید.

نسبت میان هارون و مریم (علیهماالسلام)
حضرت مریم سلام الله علیها خواهر هارونِ معروف – که برادرِ حضرت موسی بود – نیست زیرا وی برادر نداشت و میان حضرت مریم و هارون ده ها سال فاصله است. البته در قرآن آمده که بنی اسراییل حضرت مریم را با عنوان « یا اخت هارون » خطاب کردند .

اینکه آنها به حضرت مریم گفتند:” خواهر هارون” موجب تفسیرهاى مختلفى در میان مفسران شده است، اما آنچه صحیح تر به نظر می‏رسد این است که هارون مرد پاک و صالحى بود، آن چنان که در میان بنى اسرائیل ضرب المثل شده بود، هر کس را میخواستند به پاکى معرفى کنند میگفتند: او برادر یا خواهر هارون است.

مرحوم طبرسى در مجمع البیان این معنى را در حدیث کوتاهى از پیامبر صل الله علیه و آله نقل کرده است .اما در حدیث دیگرى که در کتاب” سعد السعود” آمده چنین مى‏ خوانیم:

پیامبر صل الله علیه و آله” مغیره” را به نجران (براى دعوت مسیحیان به اسلام) فرستاد، جمعى از مسیحیان به عنوان (خرده‏گیرى بر قرآن) گفتند مگر شما در کتاب خود نمى‏ خوانید” یا أُخْتَ هارُونَ” در حالى که مى‏ دانیم اگر منظور هارون برادر موسى است میان مریم و هارون فاصله زیادى بود؟ مغیره چون نتوانست پاسخى بدهد مطلب را از پیامبر سؤال کرد، پیامبر فرمود: چرا در پاسخ آنها نگفتى که در میان بنى اسرائیل معمول بوده که افراد نیک را به پیامبران و صالحان نسبت مى‏ دادند.

بعضی از دانشمندان نیز گفته اند: مریم را خواهر هارون خطاب کردند. در واقع مریم خواهر هارون نبود، بلکه از خاندانى شریف و پاکیزه بود که هارون برادر موسى علیهم السلام در رأس آن جاى داشت یعنى مریم از خاندان هارون بود و چون هارون به تقوى و پرهیزگارى معروف بود مریم را «اى خواهر هارون» خطاب کردند. در میان عربها رسم است که چون مردى را بخواهند به خاندانى نسبت دهند مى‏گویند «یا اخا فلان». اى برادر فلان.

با این توضیحات مشخص می گردد که خطاب قرآنی- تاریخی حاکی از آن است که این شخصیت مهم در طول تاریخ عاری از هرگونه پلیدی و ناپاکی از زبان قرآن که کلام خداوند است، نشان داده شود.

 نظر دهید »

مقام زن از نگاه امام خمینی

16 خرداد 1396 توسط زهرا كرمي
مقام زن از نگاه امام خمینی

نقش اجتماعی زنان

زنان در همه جوامع بخصوص جوامع اسلامی نقش اساسی را ایفا می کنند و حتی در هنگام اشتغال به کارهای منزل هم مشغول نقش آفرینی در جامعه هستند چرا که تربیت فرزندان که آینده سازان جامعه اند را برعهده دارد. پس نقش زنان در ساخت جامعه همانند نقش مردان غیر قابل انکار است.

امام خمینی(ره) می فرماید: زنان نقش حساسی در بنای جامعه اسلامی دارند اسلام مقام زن را تاحدی ارتقاء می دهدکه او بتواند مقام انسانی خود را در جامعه بازیابد و از حد شی بودن بیرون بیاید

زن حق ندارد خود را در یک جامعه اسلامی از مقامی پایین تر از آنچه هست تنزل دهد و نه مرد حق دارد که چنین اندیشه ای نسبت به زن داشته باشد. اسلام با هر چیزی که انسان را از انسانیت خود دور کند و او را به حد حیوانیت برساند مخالف است و با آن مبارزه می کند مثل شرابخواری.

کشورهای غربی که در آنها اسلام دخالت ندارد از زن به عنوان یک ابزار استفاده می کنند وبه عنوان آلت دست مردان به کار برده می شوند که از آن جمله می توان به حضور زنان در کاباره ها و مجالس و محافل لهو و لعب اشاره نمود.

آنان به زنان پول می دهند و یکسری آموزش های جنسی به آنها می دهند تا در مکان های خاصی حیثیت وجودی خود را در اختیار مردان بوالهوس قرارداده و در معرض نمایش بگذارند و چه بسا آمار جرم و جنایت و کودکان بی خانواده نیز در این کشورها بالا می رود.

نقش زنان در سیاست

زن با حفظ مقام و منزلت خود در همه قشرهای اجتماع می تواند فعالیت کند.حق رأی دادن ورأی گرفتن دارد.در طول تاریخ انقلاب اسلامی ،در طی 8سال دفاع مقدس زنان نقش مهمی را ایفا کردند،ونام شهدای به جا مانده نظیر (شهیده پروین حاجی شاه که در رمان نخل های بی سر اثر قاسمعلی فراست،به شهادت او پرداخته) و شهدای دیگر همیشه در ذهن ها جاودانه است.

در صدر اسلام هم زنان همراه مردان در جنگ ها حضور داشتند از جمله واقعه عاشورا و حضور شجاعانه و باصلابت ام ابیها حضرت زینب کبری (س) و ایراد خطبه های ایشان در روز عاشورا مقابل دشمنان اسلام برای حفظ اسلام و دفاع از خون ریخته امام حسین(ع) رامی توان برشمرد.

امام خمینی(ره) می فرماید:(همه ملت ایران چه زنان و چه مردان باید این خرابه ای را که برای ما گذاشته اند بسازند،ایران با دست تنها مردساخته نمی شود،مرد و زن باید باهم این خرابه را بسازند.
زنان نیز به گفته امام (ره)به اندازه مردان حق دخالت در سیاست و دخالت در سرنوشت خود و کشور را دارند،حق رأی دارند و حتی می توانند در شغل های سیاسی فعالیت کنند.دخالت در سیاست تنها کار مردان نیست،بلکه زنان هم به اندازه مردان در سیاست مسئولیت دارند و باید دخیل باشند،البته با حفظ شئون .

سخن امام خمینی (ره) در جامعه امروزی نمود پیدا کرده به حضور زنان در جایگاههای مختلف و نقش آفرینی آنان در پست های کلیدی همانند وزیر اسبق بهداشت خانم وحیده دستجردی و زحمات بی شائبه ایشان در طول خدمتشان به مردم و انقلاب اسلامی اشاره نمود.

دین اسلام به زنان این جرأت وشجاعت را عطا کرده تا خود را در جامعه ای که هیچ جایگاهی نداشتند و مدام از سوی بوالهوسان مورد حجمه وبی حرمتی و حقارت قرار می گرفتند بتوانند تواناییها و استعدادهای خودرا بازیابی کنندوآن را به مرثه ظهور برسانند.این امر نه تنها آسیبی به جامعه اسلامی نرسانده بلکه به بالندگی و پیشرفت جامعه ی امروزی نیز منجر شده است.

به گفته امام خمینی(ره)؛امروزه باید خانم ها به وظایف اجتماعی و دینی خودشان عمل کنند و عفت عمومی را حفظ بکنند و روی آن عفت عمومی کارهای اجتماعی و سیاسی را انجام بدهند.(تبیان ،جلد8)

در جای دیگر می فرماید:همراهی و مشارکت فعالانه زنان در نهضت پیروزی ،اسلام را بیمه کرد.(صحیفه نور،جلد5)

حقوق زن در اسلام و غرب

مقلدین غربی بر این باورند که اسلام فقط برای مردان است وزنان مسلمان را تمام عیار نمی داند چون اگر این طور بود تعدد زوجات نبود،حق طلاق و حق سرپرستی خانواده را به مرد نمی داد،ارث زن از مرد کمتر نبود، به نام مهریه برای زن قیمت قائل نمی شدند ، به زن استقلال اقتصادی واجتماعی می دادند و او را جیره خوار و نفقه بگیر مرد قرار نمی دادند.پس اسلام برای مردان امتیاز وحقوقی قائل شده واصل مساوات را رعایت نکرده است.

استاد مطهری در پاسخ به این عده گفته اند:لازمه اشتراک زن و مرد در حیثیت انسانی داشتن حقوقی مساوی است و هیچ ترجیح حقوقی نباید در کار باشد ولی لازمه تساوی حقوق تشابه حقوق نیست،تساوی جدا از تشابه است.منظور استاد این است که زنان ومردان بنابر نیازهایشان حق وحقوقی مساوی دارند ولی نه مشابه .به عنوان مثال پدری که ثروت خودرا دربین هر یک از اولاد دختر و پسرش تقسیم می کند بنا بر نیازهایشان و توانایی هایی که از آنان شناخته ارث را به آنها تقسیم می کند حقوق آنان مساوی است ولی مشابه نیست.

اسلام حقوقی مشابه برای مرد و زن قائل نشده ولی هرگز اولویتی برای مردان نسبت به زنان قرار نداده. واین به دلیل تفاوتهایی است که بین مردان وزنان وجود دارد وهمین تفاوتهاست که مرد و زن را در کنار یکدیگر به عنوان همسر قرار داده است.

ولی در غرب این تفاوتهای غریزی در زن و مرد نادیده انگاشته شده و مرد و زن قوانین و وضع مشابهی دارند، به عنوان مثال کارهایی که از عهده زن خارج است بنا بر تواناییهایش، در غرب چون به ظاهر تساوی رعایت می شود زن ملزم به انجام آن است همانند مرد.

در واقع کلمه تساوی حقوق یک مارک تقلبی است از سوی مقلدان غربی(مقام زن ،استاد شهید مرتضی مطهری)

تفاوتهای زن و مرد

حال می پردازیم به تفاوتهایی که موجب شده زن و مرد از لحاظ حقوقی نامتشابه باشند.

مخالفان اسلام بر این باورند که با توجه به این تفاوتها زن ناقص ومرد کامل است و بعضی از غربیان نیز اخیراً میخواهند ثابت کنند که مرد موجود ناقص الخلقه وزن موجودی برتر است همانند فمینیست ها: (اینان گروهی از زنان را تشکیل می دهند که به ظاهر فکر میکنند که می توانند با انجام کارهایی مخالف با عرف وجامعه وبیان نظریه هایی در مخالفت با مردان حقوق از دست رفته زنان را احیا کنند )در حالی که این تفاوتها به هیچ وجه موجب برتری یا پستی هر یک بر دیگری نیست.گفته شد که این تفاوتها فقط برای استحکام خانوادگی و تناسب بهتر آنها با همدیگر است.

این تفاوتها از سه لحاظ آشکارتر است: از لحاظ جسمانی ؛صرف نظر از استثناعات ؛مرد درشت اندام تر ،بلند قدتر و خشن تر از زن است .صدای زن نازکتر،و رشد بدنی و ضربان قلبش سریعتر و مقاومت وی در مقابل بیماری بیشتر از مرد است.زن زودتر به بلوغ می رسد ،زودتر هم از نظر تولید مثل از کار می افتد،مغز متوسط مرد بزرگتر از مغز متوسط زن است.

از لحاظ روانی؛مرد میل به ورزش دارد و شکار و کارهایی پرتحرک ،احساساتش مبارزه جویانه و متجاوزانه است، زن از توسل به خشونت پرهیز می کند. لذا خود کشی در مردان بیشتر و خشن تر است ، احساسات زن از مرد جوشانتر و سریع الهیجان تر و بی ثبات تر ، محتاط تر ، ترسو تر ، تشریفاتی تر بوده و به آرایش علاقه ببشتری دارد.

احساس مادرانه اش از همان کودکی نمودار می شود و لذا اهمیت کانون خانوادگی برای زن بیشتر است .

از لحاظ احساسات نسبت به یکدیگر : مرد خواستار تصاحب شخص زن و زن خواستار دل مرد و تسلط بر قلب اوست ، زن بیشتر از مرد قادر است بر شهوات خود مسلط شود، شهوت مرد ابتدایی و تهاجمی و شهوت زن انفعالی و تحریکی است. تاریخ روابط زن و مرد را فقط از نظر حس استخدام و اصل تنازع بقا تفسیر می کند ولی قرآن کریم این پیوند را بالا تر از شهوت و از آن به نام مودت و رحمت یاد می کند« و من آیاته ان خلق لکم من انفسکم ازواجا لتسکنو الیها و جعل بینکم موده و رحمه ».

مسلماً قبل از اسلام درمیان بعضی ملل حجاب وجود داشته مثلا در بین اعراب حجاب بوده حتی پوشش آنها طوری بوده که جنسیت زنان قابل تشخیص نبوده و چون زنان اعراب اندامی درشت هیکل و همانند مردان بلند قامت بودند وبا داشتن پوششی سرتاسری و پوشیه همانند مردان اصلا قابل تشخیص نبودند چه بسا در قوم یهود و ایران باستان نیز حجابی بسیار سخت تر و مشکل تر از حجاب اسلامی وجود داشته حتی قرآن کریم نیز درباره حجاب در سوره نور آیه 31 اشاره به جلباب به معنی پوششی که سر و سینه ها را در بر می گیرد بیان شده است. تنوع حجاب و پوشش و چگونگی آن تا رسیدن آن به چادر امروزی به قدری زیاد بوده که بحث در مورد آن در این مقاله نمی گنجد.

در خاتمه مسئله حجاب می پردازیم به علل پیدایش حجاب از نظر غربی ها و علت اساسی حجاب اسلامی که از نظر فقها موجه ترین علت به شمار می رود:

1) رهبانیت و ریاضت ( ریشه فلسفی )

عده ای حجاب را ریشه ریاضت و رهبانیت دانسته اند می خواهند اینطور جلوه دهند که چون زن بزرگترین موضوع خوش گذرانی و لذت جویی است زهد و ریاضت موجب شده عده ای برای زن حجاب قرار داده تا از تحریکات جذاب زن جلوگیری کنند ولی بالعکس اسلام مخالف شدید رهبانیت و ترک لذائذ دنیا است . بنابر این نمی توان آن را علت حجاب دانست آیات قرآن دال بر این مدعاست که حتی پیامبر اکرم (ص) سفارش به بهره گیری از نعمات دنیا نموده ، پس این ادعا را رد کرده است.

2) عدم امنیت زنان (ریشه اجتماعی )

در جوامع قدیم مردم نسبت به مال و ناموس در امان نبوده و زنان در دوره های مختلف تاریخ از ناامنی رنج می بردند به همین دلیل پوشش سخت و اختفا برگزیده بودند. ولی عدم امنیت نیز دلیل بر وجود حجاب نبوده و نیست چون ناامنی نیز در این دوره غیر قابل انکار است.

3) استثمار زن( ریشه اقتصادی)

عده ای نیز علت طرح حجاب را میل مردان به کنترل اقتصادی زنان و خانواده می دانند که بر این پایه زن مستاجر مرد و یا برده او بوده . اگر چه در بعضی مواقع حقوق زن توسط مرد پایمال شده لکن در اکثر مواقع به دلیل وجود پیوند عاطفی در بین آنها مانع استثمار زن شده و این امر نیز در اسلام کاملا محکوم و ترد شده.

4) حسادت مرد(ریشه اخلاقی)

عده ای دیگر بر این باورند پوششی که مرد برای زن ایجاد می کند ناشی از حسادت او به سایر مردان در کامجویی از همسر اوست. به نظر ایشان اگر چه دین با خود خواهی مردان مبارزه کرده اما مرد نیز بر آن صحه گذاشته و آن را غیرت نامیده در جواب این عده باید گفت که حسادت و غیرت دو صفت جدا از همند حسادت ریشه خود خواهی و غیرت یک حس اجتماعی است ، غیرت نوعی پاسبانی است برای تحکیم نظام خانواده در مرد .

اما علت حجاب اسلامی نیز بازهم منحصر به این صفت نیست.

5) عادت زنانگی

عده ای معتقدند وجود عادت زنانه در بین زنان و حجب و حیای آنها و منع آنها در این مدت از نزدیکی با همسر ، به خصوص در بین یهودیان و زرتشتیان ، که زنان را در این دوره موجود پلید می شمردند باعث به وجود آمدن حجاب شده ، که اسلام علی رغم مخالفت با این افکار در مورد عادت ماهانگی زنان این را نیز علت حجاب نمی داند .

6) بالا بودن ارزش

مخالفین پوشش توجیهاتی برای حجاب به کار برده اند که به گفته آلفرد هیچکاک تفاوت زن شرقی و زن غربی در پوشیدگی زن شرقی است که موجب افزایش جذابیت او شده ولی اسلام و فقها برای پوشش زن فلسفه خاصی قایل است، که از نظر عقلی آنرا موجه و از نظر تحلیلی مبنای حجاب در اسلام است. (مقام زن، استاد شهید مرتضی مطهری)

واژه حجاب در قرآن و در آیه 54 سوره احزاب به کار رفته که می فرماید:(اگر از آن زنان، متاع و کالای مورد نیازی مطالبه می کنید از پشت پرده از آنها بخواهید .) این آیه را آیه حجاب نامیده اند. البته این آیه فقط مربوط به زنان پیامبر (ص) است که اسلام به علت بعضی جهات سیاسی و اجتماعی ، عنایت خاصی به خانه نشینی آنها داشته.

در صورتی که با توجه به قرآن و تاریخ اسلام و نظر فقها، هدف واقعی از حجاب در اسلام فقط پوشاندن بدن زن از تماس با نامحرمان و ممانعت از جلوه گری و خود نمایی اوست نه پرده نشین کردن او.

 نظر دهید »

پژوهشی درباره مهدي موعود(عج) و ديدگاه شيعه و سني

16 خرداد 1396 توسط زهرا كرمي
پژوهشی درباره مهدي موعود(عج) و ديدگاه شيعه و سني

اهل سنت معتقدند: مهدي نوعي است و هنوز به دنيا نيامده است اما در آينده متولد مي شود و بعد از بزرگ شدن قيام مي كند و حكومت جهاني واحد تشكيل مي دهد.

يكي از مسائل بحث برانگيز و مورد اختلاف شيعه و سني درباره امام عصر(عج) مهدي شخصي و مهدي نوعي است.
اهل سنت معتقدند: مهدي نوعي است و هنوز به دنيا نيامده است اما در آينده متولد مي شود و بعد از بزرگ شدن قيام مي كند و حكومت جهاني واحد تشكيل مي دهد.

مثلا شبراوي شافعي در الاتحاف در اين باره مي گويد: شيعه عقيده دارد مهدي موعود كه احاديث صحيحه در رابطه با او وارد شده، همان پسر حسن عسكري خالص است و در آخرالزمان ظهور خواهد كرد ولي صحيح آن است كه او هنوز متولد نشده و در آينده متولد شده و بزرگ مي شود و او از اشراف آل البيت الكريم است. (1)

ابن ابي الحديد در شرح نهج البلاغه ذيل خطبه 16مي گويد: اكثر محدثين عقيده دارند مهدي موعود از نسل فاطمه(ع) است و اصحاب ما معتزله آن را انكار ندارند و در كتب خود به ذكر او تصريح كرده اند و شيوخ ما به او اعتراف كرده اند. فقط فرق آن است كه او به عقيده ما هنوز متولد نشده و بعدا متولد خواهد گرديد. (2)

اهل سنت بر اين مدعي دليلي از احاديث يا آيات اقامه نكرده اند. فقط شهرتي است كه در ميان ايشان به وجود آمده و اين از نتايج منزوي شدن اهل بيت(ع) و برگشتن خلافت اسلامي از آنهاست چرا كه در اكثر كتب حديثي اهل سنت احاديث آمده است كه: مهدي موعود(ع) دوازدهمين امام از ائمه دوازده گانه و نهمين فرزند امام حسين(ع) و چهارمين فرزند امام رضا(ع) و فرزند بلافصل امام حسن عسكري(ع) است و آن حضرت در سال 255 هجري در نيمه شعبان در شهر سامرا از مادري به نام نرجس به دنيا آمده است.

بنابراين شيعه و اهل سنت در مهدي موعود شكي ندارند و هر دو عقيده به مهدي شخصي دارند. منتها، دورانهاي تاريك و انزواي اهل بيت(ع) و عصر حكومت سياه بني اميه و بني عباس مانع از آن شد كه اهل سنت چيزي را كه در كتابهاي خود نوشته و نقل كرده اند در ميان خود شهرت بدهند و مانند شيعه منتظر آمدن مهدي شخصي(ع) باشند. (3)

پي نوشت:
1 - بشراوي ، الاتحاف ، باب خامس ص 180 ذيل فصل الثاني عشر من الائمه ابوالقاسم محمد
2- ابن ابي الحديد، شرح نهج البلاغه، ج 1، ص 281
3- اتفاق مذاهب در موضوع موعود آخرالزمان، علي اكبر قرش

 نظر دهید »

پژوهشی در زندگی حضرت خدیجه

16 خرداد 1396 توسط زهرا كرمي
پژوهشی در زندگی حضرت خدیجه

سخن ازخديجه(عليها السلام)، سخن از يك دنيا عظمت و پايداري واستقامت در هدف است. به حق قلم فرسايي درباره كسي كه خداوند براو سلام و درود مي فرستد، بسي مشكل است.اما به مصداق “ما لا يدرك كلّه لايدرك كلّه،” به بررسي گوشه هايي از شخصيت و زندگي اين بزرگ بانو مي پردازيم :
ولادت و خانواده :

خديجه(عليها السلام) 68 سال قبل از هجرت بدنيا آمد با توجه به اينكه سن حضرت خديجه هنگام ازدواج با پيامبر (ص) كمتر از سي سال بوده، پس تاريخ ولادت ايشان غير از اين است كه در متن داده شده است . خانواده اي كه خديجه (عليها السلام)را پرورش داد از نظر شرافت خانوادگي و نسبت هاي خويشاوندي ، در شمار بزرگترين قبيله هاي عرب جاي داشت.اين خاندان در همه حجاز نفوذ داشت. آثار بزرگ و نجابت و شرافت از كردار و گفتار خديجه (عليها السلام) پديدار بود.

خديجه (عليها السلام) از قبيله هاشم بود و پدرش خويلد بن اسد قريشي نام داشت . مادرش فاطمه دختر زائدبن اصم بود .

اخلاق خديجه(عليها السلام):

خديجه (عليها السلام)در بين اقوام خود يگانه و ممتاز و ميان اقران كم نظير بود . او به فضيلت اخلاقي و پذيرايي هاي شايان بسيار معروف بود و بدين جهت زنان مكه به وي حسد ميورزيدند. دختر خويلد در سجايا و كمالات اخلاقي زبانزد و نمونه بود و به حق ايشان كُفو خوبي براي پيامبر اسلام(صلي الله عليه وآله) بود. بي ترديد مي توان گفت كه اين سجايا و فضايل اخلاقي سبب شد تا خديجه(عليها السلام)براي همسري پيامبر اكرم(صلي الله عليه وآله) شايسته شمرده شود. طبق روايات ، او براي پيامبر (صلي الله عليه وآله)ياوري صديق بود. سير اعلام النّبلاء،ج2،ص114 آيا خديجه(عليها السلام) قبل از پيامير (صلي الله عليه وآله)ازدواج كرده بود؟

معروف است بحار الانوار، ج16،ص10تنقيح المقال،ج3،ص77رياحين الشريعه،ج2،ص202 اولين كسي كه به خواستگاري خديحه (عليها السلام)آمد يكي از بزرگان عرب به نام “عتيق بن عائذ مخزومي” بود. او پس از ازدواج با خديجه(عليها السلام)، در جواني درگذشت واموال بسياري را براي خديجه(عليها السلام)به ارث گذاشت. پس از او “ابي هالة بن المنذر الاسدي” كه يكي از بزرگان قبيله خود بود با وي ازدواج كرد. ثمره اين پيوند فرزندي به نام “هند"بود كه در كودكي درگذشت. ابي هاله نيز پس از چندي، وفات يافت وثروت بسيار از خويش بر جاي گذاشت. هر چند اين مطلب كه پيامبراكرم(صلي الله عليه وآله)سومين همسر پيامبر(صلي الله عليه وآله) بود و جز عايشه با دوشيزه اي ديگر ازدواج نكرد نزد عامه و خاصه معروف است ولي مورد تأييد همگان نمي باشد. جمعي از مورخان و بزرگان نظر مخالف دارند براي مثال “ابولقاسم كوفي” ، “احمدبلاذري” ، “علم الهدي” ،(سيد مرتضي) در كتاب “شافي” و “شيخ طوسي” در “تلخيص شافي” آشكارا مي گويند كه خديجه (عليها السلام) هنگام ازدواج با پيامبر، “عذرا” بوده است. اين معنا را علامه مجلسي نيز تاييد كرده است . او مي نويسد: “صاحب كتاب انوار والبدء” گفته است كه زينب و رقيه دختران هاله، خواهران خديجه(عليها السلام)بودند تنقيح المقال،ج3،ص77. برخي از معاصران نيز چنين ادعاكرده اند و براي اثبات ادعاي خود كتابهايي نوشته اند.ر.ك:بنات النبي(ص)ام ربائبه نوشته علامه سيد جعفر مرتضي،ص 88.

آشنايي با حضرت محمد(صلي الله عليه وآله):

فضايل اخلاقي خديجه(عليها السلام)،بسياري ازبزرگان و صاحب منصبان عرب عتبه،شيبه،عقبة بن ابي معيط،ابوجهل و…رياحين الشريعه،ج2،ص239. را به فكر ازدواج باوي مي انداخت. ولي خاطرات همسر پيشين به وي اجازه نمي داد شوهر ديگري انتخاب كند. تااينكه با مقامات معنوي حضرت محمد (صلي الله عليه وآله)آشنا شد و آن دو غلامي را كه براي تجارت همراه پيامبر(صلي الله عليه وآله)فرستاده بود مطالب و معجزاتي كه از وي ديده بودند براي خديجه(عليها السلام) نقل كردند. خديجه(عليها السلام) فريفته اخلاق و كمال پيامبر شد.البته او از يكي از دانشمندان يهود و نيز ورقة بن نوفل، كه از علماي بزرگ عرب و خويشان نزديك خديجه(عليها السلام) به شمار مي رفت، درباره ظهور پيامبر(صلي الله عليه وآله) آخرالزمان و خاتم الانبيا مطالبي شنيده بود.بحارالانوار،16،ص61. همه اين عوامل باعث شد تا خديجه(عليها السلام)حضرت محمد(صلي الله عليه وآله)را به همسري خود انتخاب كند .

ازدواج خديجه:

زفاف حضرت خديجه (عليها السلام)با حضرت محمد (صلي الله عليه وآله) 2 ماه و 75 روز پس از بازگشت از سفر تجارت شامهمان،ص20. تحقق يافت. در آن زمان، حضرت محمد(صلي الله عليه وآله) 25 سال داشت زندگاني فاطمه زهرا(س)،حسين عماد زاده،ص29. و خديجه(عليها السلام) چهل ساله بود.بحارالانوار،ج16،ص3. ابن عباس سن ايشان را 28 سال نقل بحارالانوار،ج16،ص3. مي كند. زندگاني فاطمه زهرا(س)،ص29. هر چند بعضي از مورخّان اهل سنّت سعي مي كنند اين سخن را رد كنند چون راوي آن محمد بن صائب كلبي از شيعيان است و آنها او را ضعيف مي دانند. خديجه(عليها السلام) به سبب علاقه به حضرت محمد (صلي الله عليه وآله)مقام معنوي او با رسول خدا(صلي الله عليه وآله)ازدواج كرد وتمام دارايي و مقام و جايگاه فاميلي خود را فداي پيشرفت مقاصد همسرش ساخت. در عقد ازدواج حضرت محمد (صلي الله عليه وآله)و خديجه(عليها السلام)، عبدالله بن غنم بحارالانوار،ج16،ص12،اعلام النّبلاء،ج2،ص111. به آن ها چنين تبريك گفت:

هنيئاً مريئاً يا خديجة قد جرت ***لك الطير فيما كان منك باَسعد

تزوجت خير البريّة كلهّا ***ومن ذاالذي في الناس مثل محمد؟

وبشّر به البُرّان عيسي بن مريم ***و موسي ابن عمران فياقُرْب موعد

أقرّت به الكتاب قدماً بِاَنّه ***رسول من بطحاء هادو مهتد

يكي از رجال قريش و شاعر بود. بحارالانوار،ج16،ص14.

گوارا باد بر تو اي خديجه كه طالع تو سعادتمند بوده و با بهترين خلايق ازدواج كردي. چه كسي در ميان مردم همانند محمد است. محمد كسي است كه حضرت عيسي و موسي به آمدنش بشارت داده اند و كتب آسماني به پيامبري او اقرار داشتند. رسولي كه سر از بطحاء(مكه) در مي آورد و او هدايت كننده و هدايت شونده است.

احترام پيامبر خدا(صلي الله عليه وآله)به خديجه(عليها السلام):

احترام حضرت محمد(صلي الله عليه وآله) به خديجه(عليها السلام)، به خاطر عقيده و اعتقاد او به توحيد بود. سفينة البحار،ج2،ص 570،وقات الزهراء(س)،سيد عبد الرزاق مقرم،ص7.

خصال خديجه(عليها السلام):

خديجه(عليها السلام) از بزرگترين بانوان اسلام به شمار مي رود. او اولين زني بود كه به اسلام گرويد چنان كه علي بن ابي طالب(عليه السلام) اولين مردي بود كه به اسلام روي آورد. تنقيح المقال،ج3،ص77. اولين زني كه نماز خواند، خديجه بود.او انساني روشن بين و دورانديش بود.باگذشت علاقمند به معنويات، وزين و با وقار، معتقد به حق و حقيقت و متمايل به اخبار آسماني بود. بحارالانوار،ج16،ص21و79. همين شرافت براي او بس كه همسر رسول خدا(صلي الله عليه وآله)بودوگسترش اسلام به كمك مال و ثروت او تحقق يافت. سيرالاعلام النُّبلاء،ج2،ص111. خديجه از كتب آسماني آگاهي داشت و علاوه بر كثرت اموال و املاك، او را “ملكه بطحاء” مي گفتند.از نظر عقل و زيركي نيز برتري فوق العاده اي داشت و مهمتر اينكه حتي قبل از اسلام وي را “طاهره” رياحين الشريعه، ج2،ص207. و “مباركه” و “سيده زنان” رياحين الشريعه، ج2،ص207. مي خواندند.سيرالاعلام النبلاء،ج2،ص111. جالب اين است كه او از كساني بود كه انتظار ظهور پيامبر جديد را مي كشيد و هميشه از ورقة بن نوفل و ديگر علماء جوياي نشانه هاي نبوت مي شد. اشعار فصيح پيامبر اكرم(صلي الله عليه وآله) از علم و ادب و كمال و محبت او به آن بزرگوار حكايت مي كند. بحارالانوار، ج16،ص52. نمونه اي از اشعار خديجه درباره پيامبراكرم(صلي الله عليه وآله)چنين است:

فلوانّني امسيت في كل نعمة***ودامت لي الدنيا و تملك الاكاسرة

فما سُوِّت عندي جناح بعوضة***اذا لم يكن عيني لعينك ناظرة

بحارالانوار،ج16،ص52.

اگر تمام نعمت هاي دنيا از آن من باشد و ملك و مملكت كسراها و پادشاهان را داشته باشم، در نظرم هيچ ارزش ندارد زماني كه چشمم به چشم تو نيافتد.

ديگر خصوصيت خديجه اين است كه او داراي شمّ اقتصادي و روح بازرگاني بود و آوازه شهرتش در اين زمينه به شام هم رسيده بود. زندگاني فاطمه زهرا(س)،ص31.البته سجاياي اخلاقي حضرت خديجه(عليها السلام)چنان زياد است كه قلم از بيان آن ناتوان است. پيامبر اكرم (صلي الله عليه وآله)مي فرمايد: “افضل نساءاهل الجنة خديجه بنت خويلد و فاطمه بنت محمد و مريم بنت عمران وآسيه بنت مزاحم.” رياحين الشريعة،ج2،ص204. چه مي توان گفت در شأن كسي كه مايه آرامش و تسلاي خاطر رسول خدا بود؟!

در تاريخ مي خوانيم: “حضرت محمد (صلي الله عليه وآله) هر وقت از تكذيب قريش و اذيت هاي ايشان محزون و آزرده مي شدند، هيچ چيز آن حضرت را مسرور نمي كرد مگر ياد خديجه و هرگاه خديجه رامي ديد مسرور مي شد” همان، ص25.

ذهبي مي گويد: مناقب و فضايل خديجه بسيار است او از جمله زنان كامل، عاقل، والا، پاي بند به ديانت و عفيف و كريم و از اهل بهشت بود. پيامبر اكرم (صلي الله عليه وآله) كراراً او را مدح و ثنا مي گفت و بر ساير امّهات مؤمنين ترجيح مي داد و او را بسيار تجليل مي كرد. به حدي كه عايشه مي گفت: بر هيچ يك از زنان پيامبر به اندازه خديجه رشك نورزيدم و اين بدان سبب بود كه پيامبر(صلي الله عليه وآله)بسيار او را ياد كرد. سير الاعلام النبلاء،ج2،ص111.

درود خدا برخديجه(عليها السلام):

خديجه كبري(عليها السلام) چنان مقام والايي داشت كه خداوند عزّوجل بارها بر او درود و سلام فرستاد.طبق رواياتي از حضرت امام محمد باقر (عليه السلام)پيامبر اكرم(صلي الله عليه وآله)هنگام بازگشت ازمعراج، به جبرئيل فرمود: “آيا حاجتي داري؟”

جبرئيل عرض كرد : خواسته ام اين است كه از طرف خدا و من به خديجه سلام برساني” بحارالانوار،6،ص7.

در روايتي ديگر مي خوانيم: روزي خديجه به طلب رسول خدا(صلي الله عليه وآله)بيرون آمد. جبرئيل به صورت مردي با وي روبه رو شد و از خديجه احوال رسول خدا(صلي الله عليه وآله)را پرسيد. خديجه نمي توانست بگويد رسول خدا(صلي الله عليه وآله)در كجا بسر مي برد.او مي ترسيد اين مرد از كساني باشد كه قصد كشتن رسول خدا(صلي الله عليه وآله)را دارد. وقتي كه خدمت آن حضرت رسيد و قصه را باز گفت، حضرت محمد(صلي الله عليه وآله)فرمود:آن جبرئيل بود و امر كرد كه از خداتو را سلام برسانم.رياحين الشريعه، ج2،ص206.

نقش خديجه(عليها السلام) در پيشبرد اسلام:

وقتي حضرت خديجه(عليها السلام) دريافت كه سعادتمند شده، هر چه داشت در راه پيشرفت و موقعيت پيغمبر اسلام(صلي الله عليه وآله) انفاق كرد. او تمام اموال خويش را به پيامبر(صلي الله عليه وآله) بخشيد و در راه نشر اسلام به مصرف رساند. تا جايي كه هنگام رحلت پارچه اي براي كفن نداشت. ابن اسحاق جمله اي در شأن خديجه دارد كه گوياي همكاري و صداقت او در پيشبرد اسلام است. او مي گويد: “خديجه ياور صادق و با وفاي پيامبر(صلي الله عليه وآله)بود و مصيب تها در پي رحلت خديجه(عليها السلام) وابو طالب بر پيامبر(صلي الله عليه وآله) سرازير شد.” سيره ابن هشام،ج1،ص426. گويا اين دو در برابر هجوم ناملايمات بر پيامبراكرم(صلي الله عليه وآله)،سدي بلند و مستحكم بودند.اين جمله معروف كه اسلام رهين اخلاق پيامبر (صلي الله عليه وآله)، شمشير علي (عليه السلام)، و اموال خديجه است الصحيح في سيرة النبي الاعظم (ص)، علامه سيد جعفر مرتضي عاملي، ج3،ص198. از نهايت همكاري و صداقت خديجه(عليها السلام) پرده بر مي دارد.

فرزندان خديجه(عليها السلام):

در تعداد فرزندان خديجه(عليها السلام)،ميان مورّخان اختلاف است. به گفته مشهور: ثمره ازدواج رسول خدا(صلي الله عليه وآله) و خديجه(عليها السلام)، شش فرزند بود.1- هاشم.2- عبدالله. به اين دو “طاهر” و “طيّب” مي گفتند. بعضي مدعي هستندكه پيامبرازخديجه دو پسر به نام قاسم و عبدالله داشت كه ملقّب به طيّب و طاهر بودند نه اين كه غيراز قاسم و عبدالله فرزنداني به نام طيّب وطاهر باشد. (رياحين الشريعه،ج2،ص267. 3- رقيّه.4- زينب. 5- ام كلثوم.6- فاطمه. رقيّه بزرگترين دخترانش بود و زينب، ام كلثوم و فاطمه به ترتيب پس از رقيّه قرار داشتند.پسران خديجه(عليها السلام)پيش از بعثت پيامبر(صلي الله عليه وآله)بدرود زندگي گفتند. ولي دخترانش، نبوت پيامبر(صلي الله عليه وآله)را درك كردند. فروغ ابديّت ،ج1،ص167. گروهي از محققان معتقدند: قاسم و همه دختران رسول خدا(صلي الله عليه وآله)پس از بعثت به دنيا آمدند و چند روز پس از بعثت پيامبر(صلي الله عليه وآله)به مدينه هجرت كردند. تنقيح المقال،ج3،ص77.

وصيّت خديجه(عليها السلام):

حضرت خديجه(عليها السلام) سه سال قبل از هجرت بيمار شد رياحين الشريعه،ج2،ص77. پيغمبر(صلي الله عليه وآله)به عيادت وي رفت و فرمود: اي خديجه(عليها السلام)، “اما علمت انّ الله قد زوجّني معك في الجنّة” آيا مي داني كه خداوند تو را در بهشت نيز همسر من ساخته است؟! آنگاه از خديجه(عليها السلام) دل جويي و تفقّد كرد او را وعده بهشت داد و درجات عالي بهشت را به شكرانه خدمات او توصيف فرمود.بحارالانوار،ج19،ص20.

چون بيماري خديجه شدّت يافت، عرض كرد: يا رسول الله! چند وصيت دارم:

من در حق تو كوتاهي كردم، مرا عفو كن. پيامبر(صلي الله عليه وآله) فرمود: هرگز از تو تقصيري نديدم و نهايت تلاش خود را به كار بردي. در خانه ام بسيار خسته شدي و اموالت را در راه خدا مصرف كردي. عرض كرد يا رسول الله! وصيت دوم من اين است كه مواظب اين دختر باشيد و به فاطمه زهرا(عليها السلام)اشاره كرد. چون او بعد از من يتيم و غريب خواهد شد. پس مبادا كسي از زنان قريش به او آزار برساند. مبادا كسي به صورتش سيلي بزند. مبادا كسي بر او فرياد بكشد. مبادا كسي با او برخورد زننده اي داشته باشد. اما وصيت سوم را شرم مي كنم برايت بگويم. آن را به فاطمه مي كنم تا برايت بازگو كند. سپس فاطمه را فراخواند و به وي فرمود:"نور چشمم! به پدرت رسول الله بگو: مادرم مي گويد: من از قبر در هراسم از تو مي خواهم مرا در لباسي كه هنگام نزول وحي به تن داشتي، كفن كني.” پس فاطمه زهرا(عليها السلام)ازاتاق بيرون آمد و مطلب را به پيامبر(صلي الله عليه وآله) عرض كرد. پيامبر اكرم (صلي الله عليه وآله)آن پيراهن را براي خديجه(عليها السلام)فرستاد واو بسيار خوشحال شد. هنگام وفات حضرت خديجه(عليها السلام)پيامبراكرم(صلي الله عليه وآله)غسل و كفن وي را به عهده گرفت. ناگهان جبرئيل در حالي كه كفن از بهشت همراه داشت نازل شد و عرض كرد: يا رسول الله، خداوند به تو سلام مي رساند و مي فرمايد: “ايشان اموالش را در راه ما صرف كرد و ما سزاوار تريم كه كفنش را به عهده بگريم."شجره طوبي، ج2،ص235پند تاريخ، ج2،ص22.

وفات خديجه(عليها السلام):

خديجه(عليها السلام) در سن 65 سالگي چنانكه گفتيم سن ايشان كمترازاين مقداربوده است. در ماه رمضان سيز الاعلام النبلاء،ج2،ص112،طبق قولي حضرت خديجه در ماه رجب رحلت فرمود.(المصباح،ص566.) سال دهم بعثت در خارج از شعب ابوطالب بحارالانوار،ج9،ص14. جان به جان آفرين تسليم كرد. پيغمبرخدا(صلي الله عليه وآله)شخصاً خديجه(عليها السلام)راغسل داد، حنوط كرد و با همان پارچه اي كه جبرئيل از طرف خداوند عزوجل براي خديجه(عليها السلام)آورده بود،كفن كرد. رسول خدا(صلي الله عليه وآله)شخصاً درون قبر رفت، و سپس خديجه(عليها السلام)را در خاك نهاد و آنگاه سنگ لحد را در جاي خويش استوار ساخت.

او بر خديجه(عليها السلام) اشك مي ريخت، دعا مي كرد و برايش آمرزش مي طلبيد.آرامگاه خديجه در گورستان مكه در “حجون” واقعبحارالانوار،ج9،ص14. است. همان،ص21.رحلت خديجه براي پيغمبر مصيبتي بزرگ بود زيرا خديجه ياور پيغمبر خدا بود و به احترام او بسياري به حضرت محمد(صلي الله عليه وآله) احترام مي گذاشتند و از آزار وي خودداري مي كردند.

ياد خديجه(عليها السلام):

رسول خدا(صلي الله عليه وآله)با اين كه بعدها با زناني چند ازدواج كرد ولي هرگز خديجه را از ياد نبرد. عايشه مي گويد: هر وقت پيغمبر خدا(صلي الله عليه وآله)ياد خديجه مي افتاد، ملول و گرفته مي شد و براي او آمرزش مي طلبيد. روزي من رشك ورزيدم و گفتم: يا رسول اللّه، خداوند به جاي آن پير زن، زني جوان و زيبا به تو داد.

پيغمبر (صلي الله عليه وآله) ناگهان بر آشفت و خشمگينانه دست بر دست من زد و فرمود:خدا شاهد است خديجه زني بود كه چون همه از من رو مي گردانيدند، او به من روي مي كرد و چون همه از من مي گريختند به من محبت و مهرباني مي كردو چون همه دعوت مرا تكذيب مي كردند،به من ايمان مي آورد و مرا تصديق مي كرد. در مشكلات زندگي مرا ياري مي داد و با مال خود كمك مي كرد و غم از دلم مي زدود. همان ،ج43،ص131. حضرت امام صادق (عليه السلام) فرمود: ” وقتي خديجه(عليها السلام) از دنيا رفت، فاطمه كودكي خردسال بود،نزد پدر آمد و گفت:"يا رسول الله اُمي” مادرم كجاست؟ پيامبر (صلي الله عليه وآله) سكوت كرد. جبرئيل نازل شد وگفت: خدايت سلام مي رساند و مي فرمايد:به زهرا بفرما، مادرت در بهشت و در كاخ طلايي كه ستونش از ياقوت سرخ است و اطرافش آسيه و مريم هستند، جاي دارد. المجالس، ص110.

 نظر دهید »

راه‌کارهایی مفید برای برگزاری یک جلسه دفاع مناسب

13 خرداد 1396 توسط زهرا كرمي
راه‌کارهایی مفید برای برگزاری یک جلسه دفاع مناسب

مهمترین نکته ای که باید بدانید این است که داشتن استرس هنگام ارائه امری است طبیعی که به همه دست می‌دهد، پس به خود سخت نگیرید و مطمئن باشید که به مرور، در حین ارائه، استرس شما کمتر خواهد شد

هنگام ارائه، سرزنده و شاداب باشید

شب قبل از دفاع، خوب استراحت کنید

بارها تمرین واقعی داشته باشید و زمان ارائه را بسنجید

تعداد اسلایدها را طوری تنظیم کنید که بتوانید در زمان مناسب (20 الی 30 دقیقه) مطالب مورد نظر را به‌راحتی و بدون عجله بیان کنید

پوشش مناسب (ساده و تمیز) داشته باشید

از کارهایی که باعث پرت کردن حواس حاضرین می‌شود خودداری کنید

جمله‌های تکراری را حذف کنید

سعی کنید ادب و نزاکت را هنگام ارائه رعایت کنید

جلسه دفاع را به نشانه احترام به حاضرین، به خصوص هیات داوران، ایستاده برگزار کنید

هرگز پشت به حاضرین در جلسه قرارنگیرید

به سوالات داوران، پاسخ مختصر و مفید دهید، از توضیحات اضافی و خسته کننده خودداری کنید

با هیات داوران وارد مشاجره نشوید، در هر صورت، به آنها اطمینان دهید که نظر و اصلاحات مورد نظر ایشان را انجام خواهید داد

صدایی تاثیر گذار، قوی و رسا داشته باشید، با صدای آرام صحبت نکنید

مطالب خود را طوری بیان کنید که شنونده متوجه شود، بخش دیگری از بحث را آغاز کرده‌اید

قرار ملاقات‌ها را حوالی آن روز تنظیم نکنید

در صورت امکان، روز قبل از دفاع یا ساعاتی قبل از آن، از محل دفاع بازدید کنید

لوازم مورد نیاز را یادداشت کرده و چند ساعت قبل از برگزاری، در محل حاضر شوید

پذیرایی را به دیگران واگذار کنید یا در صورت امکان، پیش از برگزاری جلسه، چیدمان پذیرایی را انجام دهید

چند ساعت قبل از دفاع، چگونگی کار با لوازمی مثل لپ تاپ، پروژکتور و وسایل روشنایی محل را یاد بگیرید

از فایل‌ها و اسلایدها، نسخه پشتیبان تهیه کنید، آنها را روی فلش مموری و سی دی به‌طور جداگانه نگه‌دارید تا در موقع لزوم به آنها دسترسی داشته باشید

در صورت امکان، برای احتیاط، یک لپ‌تاپ اضافی همراه خود داشته باشید

مطالب را به‌صورت مختصر و مفید بیان کنید، از بیان مطالب مفصلی که در پایان نامه آمده است خودداری کنید، فقط به مطالب مهم اشاره کنید

در صورت نداشتن تسلط در ویراستاری، حتما ویرایش پایان نامه را به اشخاص متبحر واگذار کنید

در پایان، تشکر از استاد راهنما، هیات داوران و حاضرین در جلسه را فراموش

 نظر دهید »
  • 1
  • 2
  • ...
  • 3
  • ...
  • 4
  • 5
  • 6
  • ...
  • 7
  • ...
  • 8
  • 9
  • 10
  • 11
  • 12
  • ...
  • 14
تیر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
  1 2 3 4 5 6
7 8 9 10 11 12 13
14 15 16 17 18 19 20
21 22 23 24 25 26 27
28 29 30 31      

سرمه اندیشه

جستجو

موضوعات

  • همه
  • اخلاقی
  • اقتصادی
  • سیاسی
  • فرهنگی
  • مشاوره
  • پژوهشی

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس