سرمه اندیشه

  • خانه 
  • عمومی  

چگونگی ضربت خوردن حضرت علی(ع) به قلم دکتر سید جعفر شهیدی

24 خرداد 1396 توسط زهرا كرمي
چگونگی ضربت خوردن حضرت علی(ع) به قلم دکتر سید جعفر شهیدی

چگونگى ضربت خوردن حضرت علی(علیه‎السلام) در نوشته تاریخ‎نویسان پیشین یکسان نیست. در حالى که طبرى و ابن سعد و دیگران نوشته ‏اند: «چون(حضرت علی علیه السلام) از سایبانى که به مسجد مى‏رسد، بیرون شد، ابن ملجم او را ضربت زد.» یعقوبى که تاریخ او پیش از اینان نوشته شده گوید: «پسر ملجم از سوراخى که در دیوار مسجد بود، شمشیر بر سر او زد.» اما نوشته ابن اعثم که هم عصر طبرى است، با نوشته آنان مخالف است و با آنچه میان شیعیان مشهور است مطابق مى‏باشد. وى چنین مى‏نویسد:

“پسر ملجم شمشیر خود را برداشت و به مسجد آمد و میان خفتگان افتاد. على(علیه‎السلام) اذان گفت و داخل مسجد شد و خفتگان را بیدار مى‏کرد، سپس به محراب رفت و ایستاد و نماز را آغاز کرد ، به رکوع، و سپس به سجده رفت. چون سر از سجده نخست برداشت، ابن ملجم او را ضربت زد و ضربت او بر جاى ضربتى که عمرو پسر عبدود در جنگ خندق بدو زده بود آمد. ابن ملجم گریخت و على در محراب افتاد و مردم بانگ برآوردند امیرمؤمنان کشته شد."(1)

بلاذرى به روایت خود از حسن بن بزیع آرد: «چون پسر ملجم او را ضربت زد گفت: فزت و رب الکعبة و آخرین سخن او این آیه بود. «و من‏ یعمل مثقال ذرة خیراً یره و من یعمل مثقال ذرة شراً یره.»(2)

روایت‎هاى شیعى و برخى از روایت‎هاى اهل سنت نیز با آنچه ابن اعثم نوشته مطابقت دارد.

به هرحال امام را از مسجد به خانه بردند. دیرى نگذشت که قاتل را دستگیر کرده و نزد او آوردند. بدو فرمود:

ـ “پسر ملجمى؟”

ـ “آرى!”

ـ “حسن او را سیر کن و استوار ببند! اگر مُردم او را نزد من بفرست تا در پیشگاه خدا با او خصمى کنم و اگر زنده ماندم یا مى‏بخشم یا قصاص مى‏کنم.”

ابن سعد نوشته است امام فرمود:” بدو خوراک نیکو دهید و در جاى نرمش بیارمانید.” و هم او نوشته است روزى که على مردم را براى بیعت مى‏خواند ابن ملجم دوبار براى بیعت پیش آمد و على او را راند سپس فرمود از پیغمبر شنیدم او ریش مرا از خون سرم رنگین خواهد کرد.

امام در آخرین لحظه‏ هاى زندگى فرزندان خود را خواست و به آنها چنین وصیت کرد:

شما را سفارش مى‏کنم به ترسیدن از خدا، و این که دنیا را مخواهید هر چند دنیا پى شما آید. و دریغ مخورید بر چیزى از آن که به دستتان نیاید و حق را بگویید، و براى پاداش ‏[آن جهان‏] کار کنید و با ستمکار در پیکار باشید و ستمدیده را یار. و شما و همه فرزندانم و کسانم و آن را که نامه من بدو رسد سفارش می‎کنم به ترس از خدا و آراستن کارها و آشتى با یکدیگر، که من از جد شما شنیدم، می‎گفت: آشتى دادن میان مردم بهتر است از نماز و روزه سالیان.

خدا را، خدا را درباره یتیمان، آنان را گاه گرسنه و گاه سیر مدارید و نزد خود ضایعشان مگذارید. خدا را، خدا را. همسایگان را بپایید که سفارش شده پیامبر شمایند، پیوسته درباره آنان سفارش مى‏فرمود چندان که گمان بردیم براى آنان ارثى معین خواهد نمود.

خدا را، خدا را، درباره قرآن، مبادا دیگرى بر شما پیشى گیرد در رفتار به حکم آن.
خدا را، خدا را، درباره نماز که ستون دین شماست.

خدا را خدا را در حق خانه پروردگارتان! آن را خالى مگذارید، چندانکه در این جهان ماندگارید که اگر [حرمت‏] آن را نگاه ندارید به عذاب خدا گرفتارید.

خدا را خدا را، درباره جهاد در راه خدا به مال‎هاتان و به جان‎هاتان و زبان‎هاتان، بر شما باد به یکدیگر پیوستن و به هم بخشیدن. مبادا از هم، روى بگردانید و پیوند هم را بگسلانید.

امر به معروف و نهى از منکر را وامگذارید تا بدترین شما حکمرانى شما را بر دست گیرند، آنگاه دعا کنید و از شما نپذیرند. پسران عبدالمطلب! نبینم در خون مسلمانان فرو رفته‏اید و دست‎ها را بدان آلوده، و گویید امیرمؤمنان را کشته‏اند. بدانید جز کشنده من نباید کسى به خون من کشته شود.

بنگرید! اگر من از این ضربت او مُردم، او را تنها یک ضربت بزنید و دست و پا و دیگر اندام او را مبرید که من از رسول خدا(صلی الله علیه و آله) شنیدم مى‏فرمود: «بپرهیزید از بریدن اندام مرده، هر چند سگ دیوانه باشد.»

اندک اندک آرزوى او تحقق مى‏یافت و بدانچه مى‏خواست نزدیک مى‏شد. او از دیرباز، خواهان شهادت بود و مى‏گفت:خدایا بهتر از اینان را نصیب من دار و بدتر از مرا بر اینان بگمار!

على(علیه‎السلام) به لقاء حق رسید و عدالت، نگاهبان امین و بر پا دارنده مجاهد خود را از دست داد، و بى‏ یاور ماند. ستم بارگان از هر سو دست به حریم آن گشودند و به اندازه توان خود اندک اندک از آن ربودند، چندانکه چیزى از آن بر جاى نماند. آنگاه ستم را بر جایش نشاندند و همچنان جاى خود را می‎دارد تا خدا کى خواهد که زمین پر از عدل و داد شود، از آن پس که پر از ستم و جور شده است.

چون على(علیه‎السلام) را به خاک سپردند. امام حسن(علیه‎السلام) به منبر رفت و گفت:مردم! مردى از میان شما رفت که از پیشینیان و پسینیان کسى به رتبه او نخواهد رسید. رسول الله پرچم را بدو می‎داد و به رزمگاهش می‎فرستاد و جز با پیروزى باز نمى‏گشت. جبرئیل از سوى راست او بود و میکائیل از سوى چپش. جز هفتصد درهم چیزى به جاى ننهاد و مى‏خواست با آن خادم بخرد.

جز وصیت کوتاهى که نوشته شد، از امام وصیت‏هاى دیگرى نیز در سندهاى قدیمى دیده مى‏شود. برخى از آنها را پیش از ضربت خوردن فرموده و برخى را پس از آن که متوجه دیدار خدا گردید.

………………………….

 نظر دهید »

هفت ویژگی حضرت علی (ع)

24 خرداد 1396 توسط زهرا كرمي
هفت ویژگی حضرت علی (ع)

پیامبر گرامی اسلام میفرمایند: علی جان تو هفت ویژگی داری که هیچکس این هفت تا را ندارد .اگر هم داشته باشد تو در قله هستی و او در دامنه پس هیچگاه به تو نمیرسد.
به گزارش فرهنگ نیوز : هفت ویژگی خاص حضرت علی (ع) از زبان پیامبر (ص) بدین شرح است:

1-اولین شخصی هستی که ایمان آوردی و به دین من پیوستی. تو در خانه خدا به دنیا امدی این بالاترین ایمان است.

2-وفادارترین شخص به عهد خدا هستی.

3-در همه حال و همه جا امر خدا مهمترین چیز است.

4-دارای عدالت علوی هستی.

5-بصیرت قضاوت در حکومت خود داری.

6-به درد مردم رسیدگی می کردی و بین هیچکس فرق نمیگذاشتی.

7-در پیش خدا مقرب هستی.

 نظر دهید »

وصيت امير مومنان علی (ع)

24 خرداد 1396 توسط زهرا كرمي
وصيت امير مومنان علی (ع)

طبري در تاريخ و ابوالفر اصفهاني در مقاتل الطالبيين وصيت نامه امير مومنان ع را ذكر كرده اند. اين وصيت نامه چنين است .

بسم الله الرحمن الرحيم
اين وصيت نامه علي بن ابيطالب است. گواهي مي دهد كه معبودي جز خداي بي شريك نيست و محمد بنده و پيامبر اوست كه وي را با هدايت و آيين حق فرستاد كه بر همه دينها چيرگي دهد اگرچه مشركان آن را ناخوش دارند. نماز و عبادت و زندگي و مرگ من براي خداي بي شريك و پروردگار جهانيان است.

چنين مامور شده ام و من از مسلمانانم. شما دو تن حسن و حسين (ع) را به تقواي الهي سفارش مي كنم. درجست و جوي دنيا نباشيد اگر چه دنيا در جست و جوي شما باشد و بر چيزي از دنيا كه از دست شما مي رود دريغ مخوريد. جز حق مگوييد و براي پاداش كار كنيد براي آخرت كار كنيد. دشمن ستمگر و ياور مظلوم و ستمديده باشيد.

شما دو تن و همه فرزندان و خانواده ام و هركس را كه اين وصيت نامه من به دست او مي رسد به تقواي الهي و رعايت نظم در كارها و اصلاح ميان خودتان سفارش مي كنم. زيرا از رسول خدا (ص) شنيدم كه مي فرمود اصلاح ميان مردم برتر از تمام نماز و روزه است و دشمني مكنيد كه باعث زوال دين است و نيرويي نيست مگر به استعانت خدا. به خويشاوندان خود بنگريد. پس با آنها رفت و آمد. كنيد كه خداوند محاسبه را بر شما سبك مي كند .خدا را در مورد يتيمان رعايت كنيد. گرسنه شان نگه نداريد تا در محضر شما در خواري نيفتند. زيرا از رسول خدا (ص) شنيدم كه مي فرمود هركس يتيمي را سرپرستي كند تا بي نياز شود.

خداوند بهشت را براي او واجب مي گرداند. و اگر كسي مال يتيمي را بخورد جهنم را بر او واجب مي كند. خدا را خدا را در مورد قرآن منظور داريد تا مبادا ديگران در عمل بدان از شما پيشي گيرند خدا رادر مورد همسايگانتان پيش نطر آوريد كه سفارش شدگان پيامبرتان هستند.

خدا را خدا را خدا را درباره خانه پروردگارتان منظور داريد. پس تا زماني كه باقي هستيد نبايد از وجود شما خالي باشد كه اگر متروك شود نتوانيد همتايي براي آن قرار دهيد و كوچك ترين چيز براي كسي كه از آن بازگردد آمرزش تمام گناهاني است كه پيش از آن مرتكب شده بود. خدا را خدا را درباره نماز رعايت كنيد كه آن بهترين كردارها و ستون دين شماست. خدا را خدا را درباره زكات پيش چشم آوريد كه آن خشم .پروردگارتان را فرو مي نشاند. خدا را خدا را درباره جهاد در راه خدا با مالها و جانهايتان منظور داريد .

جز اين نيست كه دو تن در راه خدا جهاد مي كنند, پيشواي هدايت كننده و كسي كه مطيع او و پيرو هدايت اوست. خدا را خدا را درباره ذريه پيامبرتان ص رعايت كنيد و مبادا پيش روي شما به آنان ستم كنند. خدا را خدا را در مورد ياران پيامبرتان ص منظور داريد كساني كه بدعتي از آنان سر نزده و بدعتگذاري را پناه نداده اند. زيرا رسول خداي به آنان سفارش كرده و بدعتگذاران آنان و پناه دهندگان به آنان را لعنت فرموده است. خدا را خدا را در مورد مستمندان و مسكينان پيش چشم .آوريد. پس آنان را در زندگي خود سهيم كنيد .

سپس فرمود نماز. نماز. در راه خدا از سرزنش سرزنشگران بيم مداريد خداوند شما را از شر كساني كه بر ضد شمايند كفايت كند. با مردم به نيكويي سخن بگوييد چنان كه خداوند شما را بدان فرموده است و امر به معروف و نهي از منكر را كنار مگذاريد كه در اين صورت خداوند بدان شما را بر شما حاكم كند. آن گاه دعا مي كنيد ولي به استجابت نمي رسد. بر شما باد دوستي و بخشندگي و از جدايي و دشمني و پراكندگي بر حذر باشيد. در كار نيك و پرهيزگاري .يار همديگر باشيد و بر گناه و ستم همدلي مكنيد. پرواي خدا پيشه كنيد كه خدا سخت مجازات است.

خداوند دودمان شما را حفظ كند و پيغمبر را در ميان شما بر جاي دارد و شما را به خدا مي سپارم كه بهترين نگهدارنده است و سلام و رحمت و بركات الهي را بر شما مي خوانم.

 نظر دهید »

دعای روز 19 ماه مبارک

24 خرداد 1396 توسط زهرا كرمي
 نظر دهید »

تفسیر

23 خرداد 1396 توسط زهرا كرمي
تفسیر

سوره نور آیه 36
فِی بُیُوت أَذِنَ اللهُ أَنْ تُرْفَعَ وَیُذْکَرَ فِیهَا اسْمُهُ یُسَبِّحُ لَهُ فِیهَا بِالْغُدُوِّ وَالاْصَالِ
(این چراغ پرفروغ) در خانه هایى قرار دارد که خداوند اذن فرموده (دیواره هاى) آن را بالا برند (تا از دستبرد شیاطین در امان باشد); و در آنها نام خدا برده شود، و صبح و شام در آنها تسبیح او گویند، ـ
بعد از آنکه خداوند در آیه 35 این سوره، نور الهى را با بیان مثال دقیق و ظریف و زیبایى شرح مى دهد در آیات بعد از آن به جایگاه این نور پرداخته و مى فرماید: «این نور در خانه هایى است که داراى ویژگى هاى زیر است: دیوارهاى بلند و غیرقابل نفوذ دارد تا از دسترس شیاطین و هوس بازان دور باشد.

سیوطى در تفسیر الدّر المنثور از انس بن مالک و بریده (دو نفر از صحابه پیامبر(صلى الله علیه وآله)) نقل مى کند، هنگامى که رسول خدا(صلى الله علیه وآله) این آیه را تلاوت فرمود، مردى برخاست و گفت: «اَىُّ بُیُوت هذِهِ یا رَسُوْلَ اللهِ؟ »: «این خانه هایى که در این آیه توصیف شده، کدام است اى پیامبر خدا؟».
پیامبر(صلى الله علیه وآله) فرمود: «بُیُوتُ الاَنْبیاء»: «خانه هاى پیامبران است».
ابوبکر برخاست و عرض کرد: «هذا البَیْتُ مِنْها لَبَیْتُ عَلى وَ فاطِمَةَ؟! »: «این خانه از آنها است، خانه على و فاطمه؟»
فرمود:« نَعَمْ مِنْ اَفاضِلِها»: «آرى این از برترین آنها است». (1)
شبیه همین معنى را حاکم حسکانى در شواهد التّنزیل از ابوبرزه (یکى دیگر از صحابه) و او از پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) نقل کرده است، بى آنکه نام شخص خاصى را ببرد; بلکه چنین است «قیلَ یا رَسُولَ اللهِ: اَبَیتُ عَلَىٍّ وَ فاطِمَةَ مِنْها؟ قالَ: مِنْ اَفْضَلِها »: «گفته شد آیا خانه على(علیه السلام) و فاطمه(علیها السلام) از آنها است؟»، پیامبر(صلى الله علیه وآله) فرمود: «از برترین آنها است»!(2)
و بعد از ذکر این روایت، روایت سابق را نیز با دو طریق از انس بن مالک و بریده نقل کرده است. (3)
جالب اینکه آلوسى در روح المعانى، با اینکه تمام فضائل اهل بیت(علیهم السلام) را با بى میلى تعقیب مى کند در اینجا بعد از آنکه روایت اوّل را از انس بن مالک و بریده نقل مى کند; مى افزاید: «وَ هذا اِنْ صَحّ لایَنْبَغى العُدُول عَنْهُ »: «اگر این روایت صحیح باشد، سزاوار نیست (در تفسیر آیه) از آن عدول کنیم (و به تعبیر دیگر بهترین سخن در تفسیر آیه است که منظور از آن، بیوت انبیاء مى باشد که از بهترین آنها، خانه على و فاطمه(علیها السلام) است)». (4)
گروهى دیگر از بزرگان اهل سنّت نیز این روایت را در کتب خود آورده اند.
به یقین این روایات شامل على(علیه السلام) و فاطمه(علیها السلام) و فرزندانش حسن و حسین(علیهما السلام)مى شود; همچنین فرزندان فاطمه(علیها السلام) از نسل حسین(علیه السلام): یعنى امامان معصوم مشمول این آیه اند; چرا که همان راه و برنامه را ادامه مى دهند.
آرى خانه آنها هم طراز خانه هاى انبیاء است; خانه اى که نور الهى همیشه در آن مى تابد و از دستبرد شیاطین محفوظ است; بلکه از برترین آنها محسوب مى شود، و به یقین ساکنان این خانه نیز از برترین انسان ها هستند و در فضیلت همانند انبیاء الهى به شمار مى آیند.
اینها امورى است که به آسانى از روایات فوق مى توان فهمید، آیا با این حال مقدّم داشتن دیگران بر آنها جفا نیست؟
1. الدّر المنثور، جلد 5، صفحه 50.
2. شواهد التّنزیل، جلد 1، صفحه 410، حدیث 566.
3. همان مدرک، حدیث 567 و 568.
4. روح المعانى، جلد 18، صفحه 157 ذیل آیه مورد بحث.

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 42
  • 43
  • 44
  • ...
  • 45
  • ...
  • 46
  • 47
  • 48
  • ...
  • 49
  • ...
  • 50
  • 51
  • 52
  • ...
  • 140
تیر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
  1 2 3 4 5 6
7 8 9 10 11 12 13
14 15 16 17 18 19 20
21 22 23 24 25 26 27
28 29 30 31      

سرمه اندیشه

جستجو

موضوعات

  • همه
  • اخلاقی
  • اقتصادی
  • سیاسی
  • فرهنگی
  • مشاوره
  • پژوهشی

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس