سرمه اندیشه

  • خانه 
  • عمومی  

معنای «آتش به اختیار»

26 تیر 1396 توسط زهرا كرمي
معنای «آتش به اختیار»

«آتش به اختیار»، اصالتاً تعبیری نظامی است و البته می‌دانیم که استفاده از تعابیر نظامی در زبان طبیعی، گاه بسیار پرکاربرد است (مثل واژه‌ی راهبرد، جبهه و…). وقتی این تعبیر در فضای فرهنگی و عمومی جامعه طرح می‌شود، معنایی استعاری می‌یابد و نشانگرِ وضعیتی است که در نظام هماهنگی و کنشِ فرهنگی جامعه (از لایه‌ی مسئولین تا فعالان فرهنگی در سطح جامعه) اختلال به وجود آمده است. اگر بخواهیم بر اساس همان فضای معنایی مبدأ در این استعاره -که فضایی نظامی است- سخنی دقیق‌تر بگوییم، در ادبیات نظامی، فرایند تدبیر و هماهنگی و فرماندهی در سه سطح راهبردی (استراتژیک)، عملیاتی و تاکتیکی طرح می‌شود و اختلال در قرارگاه عملیاتی، زمینه‌ای برای اعلام شرایط آتش به اختیار برای نیروهای تاکتیکی خواهد بود.

نکته‌ی مهم این است که در این شرایط (یعنی آتش به اختیار)، ارتباط میان سطح راهبردی و تاکتیکی قطع نیست؛ یعنی نیروهای انقلابی و افسران جوان جنگ نرم می‌دانند که دشمن کیست، مسیر مقابله با آن چگونه است، اصلی‌ترین روش‌های دشمنی چیست، مهم‌ترین ابزارها و محمل‌های دشمن کدامند، برای انسجام درونی چه باید کرد، مهم‌ترین معارف، باورها و توصیه‌ها (منظومه‌ی فکری اسلام ناب محمدی صلی‌الله‌علیه‌وآله و مکتب امام خمینی رحمه‌الله) که نیروها باید می‌دانسته‌اند، به آن‌ها گفته شده است و به‌طور خلاصه، نیروهای انقلابی در شرایط حرکت در دالان تاریک نیستند و با وجود غبارهای فتنه، می‌دانند که جهت عَلَم‌های مقتدایشان در کدام سمت‌وسو است.

مهم‌ترین اولویتِ اقدام
وقتی افسر جوان جنگ بخواهد در عرصه‌های مختلف به‌صورت «آتش به اختیار» عمل کند، برای انتخاب تاکتیک مناسب باید اولویت عملیات خود را بشناسد و مسائل اصلی و فرعی محور خود را به‌درستی شناسایی کند؛ زیرا از زمینه‌های صدور فرمان «آتش به اختیار» اساساً همین جابه‌جایی اصلی‌ها و فرعی‌ها است. در شرایط تهاجم و نفوذ نرم دشمن، غفلت مسئولان و «اصلی - فرعی نکردن امور» و عدم شناخت درست از اولویت‌ها برای اقدام، مایه‌ی آسیب‌های گسترده در ابعاد ملی است. این عدم تشخیص صحیح در شرایطی که «دستگاه محاسباتی مسئولان نظام اسلامی» دچار اختلال می‌شود، ابعاد و عمق گسترده‌تری می‌یابد و هزینه‌های فراوانی را بر انقلاب و کشور تحمیل می‌کند.

الزامات رسیدن به تصمیم درست در شرایط «آتش به اختیار»
اگر نیروهای انقلابی و افسران جنگ نرم در شرایط «آتش به اختیار»، بخواهند به تصمیم‌های درست برسند لازم است به نکات مهم زیر توجه کنند:

۱. توجه به اصولِ فکری امام و انقلاب اسلامی:
نیروهای انقلابی، اندیشه‌ و عمل حضرت امام خمینی (رحمه‌الله) و حضرت آیت‌الله خامنه‌ای را گزاره‌هایی دینی می‌دانند که بر اساس روش اجتهادی از منابع دینی برداشت شده‌اند. مهم‌ترین آفت در برخورد با این گزاره‌ها «تحریف» آن است؛ و راه مقابله با این آفت نیز برخورد اجتهادی با اندیشه‌ی امام خمینی و آیت‌الله خامنه‌ای، هم در مرحله‌ی شناخت اصول و هم در مرحله‌ی اقدام است: «آن راهى که میتواند مانع از این تحریف بشود، بازخوانى اصول‌ امام‌ است. امام یک اصولى دارد، یک مبانى‌اى دارد؛ این مبانى در طول ده سال دوران حاکمیّت اسلامى و پیش از آن در طول پانزده سال دوران نهضت، در بیانات گوناگون بیان شده است؛ اصول امام را در این بیانات میشود پیدا کرد؛ این اصول را، این خطوط را کنار هم که بگذاریم، یک شاکله‌اى از امام بزرگوار تشکیل خواهد شد؛ شخصیّت امام این است. این اصول را امام در بیانات خود تکرار کرده است؛ این اصول را گزینشى هم نبایستى انتخاب کرد.» ۱۳۹۴/۳/۱۴ و البته مهم‌ترین اصول فکری حضرت امام (رحمه‌الله) نیز توسط رهبر انقلاب تبیین شده است: «اسلام ناب محمدّى و نفى اسلام آمریکایى»، «اتّکال به کمک الهى، اعتماد به صدق وعده‌ى الهى و در نقطه‌ى مقابل، بى‌اعتمادى به قدرتهاى مستکبر و زورگوى جهانى»، «اعتقاد به اراده‌ى مردم و نیروى مردم و مخالفت با تمرکزهاى دولتى»، «طرف‌داری جدّى از عدالت اجتماعی و حمایت از محرومان و مستضعفان و مخالفت با نابرابرى و اشرافیگری»، «مخالفت و مبارزه با قلدران بین‌المللى و مستکبران و حمایت از مظلومان و جبهه‌ی مقاومت»، «توجّه به استقلال کشور و ردّ سلطه‌پذیرى» و «توجّه به وحدت ملّى و مقابله با توطئه‌هاى تفرقه‌افکن». ۱۳۹۴/۳/۱۴

۲. توجه به عقلانیت انقلابی:
در اندیشه‌ی رهبر انقلاب، مهم‌ترین تعابیری که در تقابل معنایی با عقلانیت انقلابی قرار دارند، محاسبه‌ی محافظه‌کارانه، قشرى‌گرى، تحجّر، اسیر اوهام و تخیّلات خود شدن و سازشکاری (با دشمن) است؛ بنابراین در شرایط آتش به اختیار، هیچ‌کدام از نیروهای انقلابی به این ورطه‌ها درنخواهند افتاد. همچنین توجه به «حکمت» و به کار گرفتن خرد و تدبیر و فکر و محاسبات و کار کارشناسى، مطالعه‌ى درست، ملاحظه‌ى جوانب و آثار و تبعات یک اقدام -و حتى گاهى ملاحظه‌ى تبعات یک اظهارنظر- از مهم‌ترین بایسته‌ها در شرایط آتش به اختیار و مبتنی بر عقلانیت انقلابی است.

۳. نظم و قانون‌گرایی:
در اندیشه‌ی رهبر انقلاب، نظام اسلامی با معماری حضرت امام خمینی (رحمه‌الله) و با توجه به چهار عنصر کلیدی بنیاد گرفته است: «اسلام، مردم، قانون‌گرایى‌ و دشمن‌ستیزى»؛ ۱۳۸۰/۳/۱۴ [۷] و اهمیت قانون‌گرایی در نظام اسلامی، در چنین سطحی قابل طرح است؛ یعنی با بی‌توجهی به قانون در نظام اسلامی، گویی یکی از مهم‌ترین دستاوردهای انقلاب اسلامی و حضرت امام خمینی (رحمه‌الله) بی‌اهمیت انگاشته شده است: «هنوز از پیروزى انقلاب دو ماه نگذشته بود که امام همه‌پرسى درباره‌ى نظام اسلامى را اعلان کرد، که مردم به نظام جمهورى اسلامى رأى دادند. چند ماه از پیروزى انقلاب نگذشته بود که امام گفت باید قانون اساسى نوشته شود… هنوز یک سال از پیروزى انقلاب نگذشته بود که مردم در انتخابات ریاست جمهورى شرکت کردند؛ بعد از مدت کوتاهى هم مجلس شوراى اسلامى به راه افتاد. بنابراین از اوّل، مبناى کارِ انقلاب بر نظم و قانون بود… این انقلاب، مظهر نظم و قانون بود… این را باید مغتنم شمرد. پایبندى به نظم و قانون و مسئولیت‌هاى قانونى قوا باید مورد احترام همه باشد.» ۱۳۸۰/۳/۱۴

 نظر دهید »

فکر و عملِ توأمان افسران جنگ نرم

26 تیر 1396 توسط زهرا كرمي
فکر و عملِ توأمان افسران جنگ نرم

*
وقتی درباره‌ی وضعیت «آتش به اختیار» سخن می‌گوییم، باید بدانیم که این فرمان ناظر به چه کسی صادر شده است؟ مخاطبِ صریحِ این کلام کیست؟

بر اساس اندیشه‌ی حضرت امام خمینی رحمه‌الله و حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، وقتی از مأموریت‌های نظام اسلامی سخن می‌گوییم به تعبیر مشترک کلیدی و مهمی می‌رسیم با عنوان «فتح‌الفتوح انقلاب اسلامی»: «امام‌ بزرگوار ما در یک حادثه‌ى مهم جنگى در قضیه‌ى یک عملیات که پیروزى‌اى به دست رزمندگان آمده بود، یک پیامى دادند؛ در آن پیام این نکته وجود داشت که فتح‌الفتوح انقلاب اسلامى، تربیت این جوانهاست.» ۱۳۹۱/۷/۱۲

امروز این جوانان تربیت‌شده، این «جوان‌های دانشجو و افسران جوان جنگ نرم»، در شرایطی که «جمهوری اسلامی و نظام اسلامی با یک جنگ عظیمی -جنگ نرم- مواجه است» باید به میدان بیایند: «گفتیم افسران جوان جنگ نرم؛ نگفتیم سربازان، چون سرباز فقط منتظر است که به او بگویند پیش، برود جلو؛ عقب بیا، بیاید عقب. یعنی سرباز هیچ‌گونه از خودش تصمیم‌‌‌‌‌‌‌‌‌گیری و اراده ندارد و باید هر چه فرمانده میگوید، عمل کند. نگفتیم هم فرماندهانِ طراح قرارگاه‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها و یگانهای بزرگ، چون آنها طراحیهای کلان را میکنند. افسر جوان در صحنه است؛ هم به دستور عمل میکند، هم صحنه را درست میبینید؛ با جسم خود و جان خود صحنه را می‌آزماید. لذا اینها افسران جوانند؛ دانشجو نقشش این است. حقیقتاً افسران جوان، فکر هم دارند، عمل هم دارند، تو صحنه هم حضور دارند، اوضاع را هم میبینند، در چهارچوب هم کار میکنند.» ۱۳۸۸/۶/۸

* دشمن به سراغ سنگرهای معنوی می‌آید
در بحث فرمان «آتش به اختیار به جوانان و افسران جنگ نرم» نکته‌ی دوم این است که باید توجه کنیم این فرمان در چه فضای کلّی و شرایطی مطرح شده است؟ به تعبیر رهبر انقلاب: «جنگی که وجود دارد، از جنگ نظامی اگر خطرش بیشتر نباشد، کمتر نیست… در جنگ روانی و آنچه که امروز به او جنگ نرم گفته میشود در دنیا، دشمن به سراغ سنگرهای معنوی می‌آید که آن‌ها را منهدم کند؛ به سراغ ایمان‌ها، معرفت‌ها، عزم‌ها، پایه‌‌ها و ارکان اساسی یک نظام و یک کشور؛ دشمن به سراغ این‌ها می‌آید که این‌ها را منهدم بکند و نقاط قوّت را در تبلیغات خود به نقاط ضعف تبدیل کند؛ فرصت‌های یک نظام را به تهدید تبدیل کند.» ۱۳۸۸/۷/۲ [۳] جنگی که ابزارهای خاص خودش را دارد: «جنگ به‌وسیله‌ی ابزارهای فرهنگی، به‌وسیله‌ی نفوذ، به‌وسیله‌ی دروغ، به‌وسیله‌ی شایعه‌پراکنی؛ با ابزارهای پیشرفته‌ای که امروز وجود دارد، ابزارهای ارتباطی‌ای که ده سال قبل و پانزده سال قبل و سی سال قبل نبود، امروز گسترش پیدا کرده.» ۱۳۸۸/۹/۴ [۴]

پس فضای عملیات و عرصه‌ی مورد نظر، عرصه‌ی جنگ نرم و عقیدتی و فکری است.

 نظر دهید »

دعای آمرزش، آخرین خواسته حضرت ابراهیم (ع)

26 تیر 1396 توسط زهرا كرمي
دعای آمرزش، آخرین خواسته حضرت ابراهیم (ع)

دعای آمرزش عزیزان آخرین خواسته حضرت ابراهیم (ع) از خداوند متعال بوده است. در دعای آمرزش عزیزان که خواندن آن در قنوت بسیار توصیه می شود حضرت ابراهیم (ع) برای خودش، پدر و مادرش و سایر مؤمنان طلب مغفرت می نماید.

آیا پدر حضرت ابراهیم (ع) مشرک بوده؟

دعای آمرزش عزیزان دلالت بر این دارد که ابراهیم (ع) فرزند آزر مشرک نبوده است، چون در این آیه برای پدرش طلب مغفرت کرده و خودش در سنین کهولت به سر می برده ، اما در اوائل عمر و دوران جوانی از آزر مشرک اعلام بیزاری و برائت نموده بود.

در اول به وى گفته: «سَلامٌ عَلَیْکَ سَأَسْتَغْفِرُ لَکَ رَبِّی» (مریم آیه 47)

و نیز گفته است: «وَ اغْفِرْ لِأَبِی إِنَّهُ کانَ مِنَ الضَّالِّینَ» (شعراءآیه 86)

و سپس از او بیزارى جسته است، که قرآن کریم چنین حکایت مى ‏کند: «وَ ما کانَ اسْتِغْفارُ إِبْراهِیمَ لِأَبِیهِ إِلَّا عَنْ مَوْعِدَةٍ وَعَدَها إِیَّاهُ فَلَمَّا تَبَیَّنَ لَهُ أَنَّهُ عَدُوٌّ لِلَّهِ تَبَرَّأَ مِنْهُ» (توبه آیه 114)

ضمن این که پیامبر خلیل الله هرگز برای مشرکان استغفار نمی طلبد؛ لذا آزر عموی ایشان بوده، نه پدر آن حضرت.

نکته دیگر این که «والد» تنها به پدر واقعى گفته مى ‏شود، ولى «أب» به غیر پدر از جمله به عمو و پدرزن نیز گفته مى‏شود. چون والدین ابراهیم مؤمن بودند، لذا در این آیه حضرت ابراهیم به والدین خود دعا مى ‏کند، ولى در آیات دیگر که «أب» به کار رفته و مراد عموى ابراهیم است، به دلیل مشرک بودن او، حضرت از او بیزارى مى ‏جوید.

فرق رب و ربنا در دعای حضرت ابراهیم (ع)

حضرت ابراهیم (ع) هر جا خداوند را به واسطه نعمتی عمومی (شامل خود و دیگران) حمد کرده با عبارت (ربنا) او را خطاب نموده و هر جا که خداوند را به واسطه نعمت خاص خود ستایش کرده از عبارت (رب) استفاده کرده است.

دعای آمرزش عزیزان حضرت ابراهیم (ع) شبیه به آخرین دعایى است که قرآن از حضرت نوح (ع) نقل نموده که گفته است:

«رَبِّ اغْفِرْ لِی وَ لِوالِدَیَّ وَ لِمَنْ دَخَلَ بَیْتِیَ مُؤْمِناً وَ لِلْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِناتِ» (نوح آیه 28).

دعاهای حضرت ابراهیم (ع)

حضرت ابراهیم در سوره ابراهیم هفت درخواست از خدا داشته است:

امنیت مکه

دور ماندن از بت‏پرستى

توجه قلوب و افکار مؤمنان نسبت به فرزندان و مکتب او

بهره‏مند شدن ذریه او از ثمرات

توفیق اقامه نماز

قبول شدن دعاها

آمرزش براى خود و والدین و همه مؤمنان.

نکته های طلایی دعای آمرزش حضرت ابراهیم (ع)

1- تکرار «ربّ» در آغاز دعاهاى حضرت ابراهیم، نشانه تأثیر آن در استجابت دعا و یا یکى از آداب آن است. (رَبَّنَا اغْفِرْ لي)

2- در دعا هم به خود توجّه کنید (و اغفرلى) و هم به دیگران. (و لوالدىّ و للمؤمنین)

3- انسان، باید به فکر نسل قبل هم باشد (و لوالدىّ و للمؤمنین)

4- در دعا، به فکر قیامت خود، فرزندان و جامعه باشید (یوم یقوم الحساب)

 3 نظر

مهد علیا مقتدر و توطئه گر

24 تیر 1396 توسط زهرا كرمي
مهد علیا مقتدر و توطئه گر

در سال ۱۲۲۰ هجری (۱۸۰۵ پس از زایش مسیح) دختری در خانواده امیر محمد قاسم خان قاجار و بیگم خانم دختر فتحعلیشاه به دنیا آمد که او را ملک جهان نام نهادند. جهان خانم نوه فتحعلیشاه، زن محمد شاه سومین پادشاه از سلسله قاجار، مادر ناصرالدین شاه، و مادر زن امیر کبیر صدر اعظم ایران بود. جهان خانم به چند عنوان آراسته بود، او را مهد علیا می خواندند. این عنوانی بود که نخستین بار به همسر سلطان محمد خدابنده داده شد.
فریدون آدمیت درباره خوی و منش او چنین می نویسد:
«جهان خانم…بسیار باهوش بود، جاه طلب و تجمل دوست، و از زیبائی بی بهره، خط و ربطی داشت، و به شیوه چلیپا خوب می نوشت. به علاوه در فن مکر زنانه استاد بی بدیل بود. منش او را قدرت پرستی و جنون جنسی می ساخت. زندگی او پرورده آن دو عنصر بود»
مهد علیا در شانزده سالگی با پسر دائی خود به نام محمد میرزا که چهارده ساله بود پیوند زناشوئی بست و از این پیوند ناصرالدین میرزا (شاه ایران) و ملک زاده خانم (همسر امیر کبیر) به دنیا آمدند. او در تمام عزل و نصب های در بار نظارت داشت و در شیوه اداره امور کشور دخالت می کرد.
امیر کبیر از نفوذ و سلطه گری این زن جلوگیری کرده و تلاش می کرد از دخالت او در امور مملکتی جلوگیری کند. او هم که به هیچ عنوان حاضر به از دست دادن قدرت نبود بر علیه امیر کبیر شورید و با حیله گری فرمان قتل او را از ناصر الدین شاه گرفت.

 نظر دهید »

زنان در تاریخ

24 تیر 1396 توسط زهرا كرمي

فاطمه بنت اسد بن هاشم بن عبد مناف قریشی، دختر عمو و تنها همسر ابوطالب بن عبد المطلب بن بنی هاشم قریشی بوده‌است. او و ابوطالب اولین زن و مرد از بنی هاشم اند که با هم ازدواج کردند. او صاحب چهار پسر به نام‌های طالب، عقیل، جعفر، علی و دو دختر به نام‌های ام هانی و جمانه بود.

فاطمه بنت اسد یازدهمین فرد و دومین زنی بود که مسلمان شد و اندکی پس از پیامبر به همراه علی و فاطمه زهرا به سوی مدینه هجرت کرد و در محلی به نام قبا به ایشان پیوست. پیامبر مدّتی قبل به نزدیک مدینه رسیده بود و در این مکان منتظر آمدن علی بود.

او در کنار بستگان خود در مدینه زیست؛ در مجلس عروسی علی و فاطمه زهرا حضور داشت؛ دو نوه خود حسن و حسین را دید؛ و در سال چهارم هجرت وفات کرد. او در هنگام وفات به قول برخی شصت و به قولی دیگر شصت و پنج ساله بوده‌است. آرامگاه وی در قبرستان بقیع در مدینه قرار دارد.

رابطه با پیامبر اسلام
در ابتدای زندگی پیامبر اسلام، محمد بن عبدالله پدرش عبدالله و در سن شش سالگی مادرش آمنه از دنیا رفتند و او تحت سرپرستی پدربزرگش عبدالمطلب قرار گرفت. وقتی پس از وفات پدربزرگش تحت سرپرستی عمویش ابوطالب قرار گرفت فاطمه بنت اسد نیز برای او، همچون یک مادر بود. فاطمه مثل یک مادر به وی مهر می‌ورزید و همیشه محمّد را بر فرزندان خود برتر و مقدم می‌داشت؛ به طوری که محمّد این نکته را بارها بر زبان می‌آورد و از او به نیکی یاد می‌کرد.

خبر وفات فاطمه بنت اسد را علی به محمد رساند. حضرت محمد سخت گریه کرد و گفت:

«علی جان، او تنها مادر تو نبود؛ بلکه مادر من هم بود».
سپس پیامبر(ص) عمامه خود را داد تا کفن او قرار دهند تا به وسیله آن از آزار حشرات زمین حفظ گردد؛ و بر پیکر او نماز گزارد؛ و اقرار به امامت پسرش علی را به او تلقین کرد، تا پس از دفن، وقتی از او در مورد آن سؤال شد بتواند پاسخ دهد؛ و او را با پیراهن مخصوص خود کفن نمود و در قبر او قبل از دفنش خوابید تا بدین وسیله فشار قبر به او نرسد. وقتی عمار علّت این کار را پرسید پیامبر گفتند:

ابایقظان ‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍(کنیه عمار)، فاطمه استحقاق این رفتار را دارد؛ چه آن که بعد از مادرم آمنه، او مادرم بود. با این که خود فرزندان زیادی داشت و در تنگ‌دستی به سر می‌برد، همیشه مرا در لباس، غذا و رسیدگی به سایر امور، بر فرزندانش مقدم می‌داشت…

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 16
  • 17
  • 18
  • ...
  • 19
  • ...
  • 20
  • 21
  • 22
  • ...
  • 23
  • ...
  • 24
  • 25
  • 26
  • ...
  • 140
تیر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
  1 2 3 4 5 6
7 8 9 10 11 12 13
14 15 16 17 18 19 20
21 22 23 24 25 26 27
28 29 30 31      

سرمه اندیشه

جستجو

موضوعات

  • همه
  • اخلاقی
  • اقتصادی
  • سیاسی
  • فرهنگی
  • مشاوره
  • پژوهشی

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس