اجابت دعاى مورچه
امام كاظم عليه السلام فرمودند
در عصر سليمان بن داود قحطى سختى شد
مردم از وضع بد خود به سليمان شكايت كردند، و از او تقاضا كردند براى آنان از درگاه الهى باران بخواهد
سليمان گفت
فردا چون نماز صبح بجاى آورم ، بيرون مى روم و دعا مى كنم
فردا صبح سليمان پس از اداء نماز از شهر بيرون رفت ، و مردم نيز او را براى دعا همراهى كردند
سليمان در ميان راه مورچه اى را ديد كه دستها را بسوى آسمان بلند كرده و پاها را بر زمين قرار داده و مى گويد
بارخدايا ما مخلوقى ضعيف از مخلوقات تو هستيم ، و از روزى و رزق تو بى نياز نيستيم
اى خداوند بزرگ ما را بواسطه گناهان بنى آدم هلاك مفرما
چون حضرت سليمان اين دعا را بشنيد، فرمان داد مردم به شهر بر گردند
زيرا بوسيله دعاى مورچه اى باران رحمت حق بر شما نازل خواهد شد
پس برگشتند و در آن سال بقدرى باران آمد كه مانند آن را هرگز نديده بودند