بیماری و کم شدن گناهان
یک حدیث از نهج البلاغه: حضرت امیـر مؤمنان امام علی علیه السلام به عیادت یکی از اصحابشان که مریض بود رفتند، یه خـرده اون مریض ناله کرد، حضرت او را موعظه کردند و فـرمودند:
«جـَعَلَ اللهُ ما کانَ مِن شَکْواکَ حَطّاً لِسَیِّئاتِڪَ»
خـداوند بیماری تو را وسیله ۍ کاستنِ گناهانت قـرار داده است.
بعد حضرت او را دلداری دادند و فرمودند: «فَاِنَّ الْمَرَضٌ لا اَجْرَ فیہِ وَ لٰکِنَّهُ یَحُطُّ السَّیِّئاتِ، وَ یَحُطُّهَا حَتَّ الْاَوْرَاقِ»
مریضی و بیمارۍ پاداشی ندارد، اما از بین برنده ی گناهان است. برای مریضی به انسان پاداش نمی دهند، اما فایده اش این است که گناهان را از بین می برد. همانطور باد پاییزی برگ درختان را می ریزاند، مریضی هم باعث ریختن گناهان می شود.
به همین دلیل وقتی انسان از بستر بیماری بر می خیزد، یک نورانیتی دارد، چون گناهش آمرزیده شده، نورانی شده و باید از این به بعد حواسش را جمع کند که دیگر گناه نکند.
پس تب و لزرۍ که انسان می کند، کفاره ی گناهانش است. البته ریزش گناهان در حالت مریضی براۍ انسان های خوب است، والا کسانی که نماز نمی خوانند و روزه نمی گیرند و تقوا ندارند، مرض برای آنها فایده ای ندارد، بیماری برای آنها عذاب است.
اما برای اولیای خـدا بیمارۍ خوب است، اگر انسان بیمـار نشود یک حالت غرور در او پیدا می شود. بنابراین مریضی و بیماری برای رفع غـرور آدم خوب است. بد نیست آدم گاهی مریض شود. پس اگر یک وقت مریض شدید، شِکوه نکنید.