زیارت جامعه کبیره
6️⃣معْدِنَ الرَّحْمَة وَ خُزّانَ الْعِلْم
✅مفهوم معدن و مخزن
مَعْدِنَ یعنی محل تولید اشیاء؛با مَخْزَن فرق دارد.مَخْزَن یعنی محل نگهداری اشیای گرانبها
ابتدا لازم است توضیحی راجع به رحمت داده شود تا معلوم شود که اهل بیت نبوت(ع)چگونه معدن رحمتند.
✅معنای رحمت
خدا می فرماید:"رحمت من همه چیز را فرا گرفته است."(1)پس معلوم می شود که هرچه درعالم است،در پوشش رحمت خدا قرار گرفته است و اساسا ایجاد کردن و وجود دادن به چیزی، خودش رحمت است.وجود و حیات،علم و قدرت،تمام جمال ها و کمال ها و حتی مرگ که انتقال دهنده موجودی از مرتبه ی نقص به کمال است،رحمت است.
??ائمه ی معصومین(ع) معدن این رحمت هستند؛یعنی پیدایش این همه ی موجودات در عالم هستی؛ اعمّ از جماد و نبات و حیوان و انسان و جن و ملک،از اجسام و ارواح و …. وهرچه کلمه«شیء»یعنی هرچیز، بر آن منطبق است ، منشأ و منبعش، وجود اقدس امام (ع) است.این قرآن است که وجود مبارک رسول الله (ص) را “رحمة للعالمین"(2)معرفی فرموده است.
✨طبعا تمام انوار مقدّسی که با آن جناب اتحاد نوری دارند و در رأسشان علی (ع) که به نصّ صریح قرآن “نَفْس نبیّ"(3) حساب شده است، معادن رحمت خدا خواهند بود.
✅رحمت خدا صد قسمت است
در حدیث آمده است:خدا صد رحمت دارد؛یک صدم آن را فعلا درعالم پخش کرده و این همه رحمت که درمیان موجودات عالم برقرار است، از قبیل محبت مادران به فرزندان و دیگر روابط مهرآمیزی که سایر موجودات با هم دارند و ….همه انشعاب از همان یک صدم رحمت است و نود و نه جزء باقی، ذخیره برای روز قیامت است و آن روز، خدا این یک صدم را هم به آن نود و نه جزء اضافه خواهد کرد و صد درصد رحمت خود را شامل حال اهل محشر خواهد کرد تا آنجا که شیطان نیز طمع شمول رحمت می کند که شاید پراین رحمت او را هم بگیرد.
?"از حضرت امام صادق(ع) منقول است:خدا ما را خلق کرده و خلقت زیبایی به ما داده است و ما را تصویر کرده و صورتی زیبا به ما داده است(زیبایی از همه ابعاد از ظاهر و باطن).ما را چشم بینای خود قرارداده در میان مخلوقاتش و ما را دست رحمت خود برسر بندگانش قرار داده است؛آن هم دست گسترده و باز.به سبب ما اهل بیت است که درخت ها میوه میدهند میوه ها می رسند و نهرها جاری میشوند.(4)
??اگر این چنین نبود، خدا نه شناخته نه عبادت می شد.
?منابع
1-سوره اعراف آیه 156
2-سوره انبیاء آیه 107
3-سوره آل عمران آیه 61(اشاره به آیه مباهله)
4-اصول کافی جلد1 صفحه 44