شش نصیحت مشفقانه از آیت الله بهجت
جماعتی از مومنین و مومنات، طالب نصیحت هستند. بر این مطالبه، اشكالاتی وارد است؛ از آن جمله:…..
جماعتی از این جانب، طلب موعظه و نصیحت می کنند؛ اگر مقصودشان این است که بگوئیم و بشنوند و بار دیگر در وقت دیگر، بگوییم و بشنوند، حقیر عاجزم و بر اهل اطلاع پوشیده نیست.
و اگر بگویند کلمه ای می خواهیم که امّ الکلمات باشد و کافی برای سعادت مطلقه دارین باشد، خدای تعالی قادر است که از بیان حقیر، آن را کشف فرماید و به شما برساند.
پس عرض می کنم که غرض از خلق، عبودیت است ( و ما خلقت الجن و الانس إلا لیعبدون. سوره ذاریات/56 ) و حقیقت عبودیت؛ ترک معصیت است در اعتقاد که عمل قلب است و در عمل جوارح.
و ترک معصیت، حاصل نمی شود به طوری که ملکه شخص بشود، مگر با دوام مراقبه و یاد خدا در هر حال و زمان و مکان و در میان مردم و در خلوت « ولا أقول سبحان الله و الحمد لله، لکنه ذکر الله عند حلاله و حرامه ».
ما امام زمان عجل الله له الفرج را دوست می داریم، چون امیر نحل است؛ امور ما مطلقاً به وسیله او به ما می رسد؛ و او را پیغمبر صلوات الله علیه برای ما امیر قرار داده؛ و پیغمبر را دوست داریم، چون خدا او را واسطه بین ما و خود قرار داده؛ و خدا را دوست داریم، برای اینکه منبع همه خیرات است و وجود ممکنات، فیض اوست.
پس اگر خود و کمال خود را خواهانیم، باید دوست خدا باشیم؛ و اگر دوست خداییم، باید دوست وسائط فیوضات از نبیّ و وصیّ، باشیم؛ وگرنه یا دوست خود نیستم، یا دوست واهب العطایا نیستیم، یا دوست وسائط فیوضات نیستیم.
همه میدانند كه «رساله عملیه» را باید بگیرند و بخوانند و بفهمند، و تطبیق عمل بر آن نمایند، و حلال و حرام را با آن تشخیص بدهند؛ و همچنین مدارك شرعیه [را] اگر اهل استنباط باشند؛ پس نمیتوانند بگویند: «ما نمیدانیم چه بكنیم و چه نكنیم».
پس کیمیای سعادت، یاد خداست، و او محرّک عضلات به سوی موجبات سعادت مطلقه است؛ و توسل به وسائط استفاضه از منبع خیرات، به واسطه وسائل مقرره خودش است. باید اهتدا به هدایات آنها نماییم و رهروی به رهبری آنها نماییم تا کامیاب شویم.
1. نصیحت در جزئیات است، و موعظه اعمّ است از كلیات و جزئیات؛ ناشناسها همدیگر را نصیحت نمیكنند.
2. «هر كه به آنچه میداند عمل كند، خداوند علم آنچه را نمیداند به او میدهد و هر كس به آنچه میداند، عمل كند، از آنچه نمیداند، كفایت میكند، و آنان كه در راه ما مجاهدت كنند، آنان را به راههای خود هدایت میكنیم».
به آنچه میدانید، عمل كنید و در آنچه نمیدانید، احتیاط كنید تا روشن شود. و اگر روشن شد، بدانید كه بعض معلومات را زیر پا گذاشتهاید. طلب موعظه از غیر عامل، محل اعتراض است؛ و قطعاً مواعظی را شنیدهاید و میدانید، عمل نكردید، و گرنه روشن بودید.
3. همه میدانند كه «رساله عملیه» را باید بگیرند و بخوانند و بفهمند، و تطبیق عمل بر آن نمایند، و حلال و حرام را با آن تشخیص بدهند؛ و همچنین مدارك شرعیه [را] اگر اهل استنباط باشند؛ پس نمیتوانند بگویند: «ما نمیدانیم چه بكنیم و چه نكنیم».
4. كسانی كه به آنها عقیده دارید، نظر به اعمال آنها نمایید. آنچه میكنند از روی اختیار، بكنید، و آنچه نمیكنند از روی اختیار، نكنید، و این، از بهترین راههای وصول به مقاصد عالیه است: «كونوا دعاة الی الله بغیر ألسنتكم». مواعظ عملیه، بالاتر و موثرتر از مواعظ قولیه است.
5. از واضحات است كه خواندن قرآن در هر روز، و ادعیه مناسبه اوقات و امكنه، در تعقیبات و غیر آنها، و كثرت تردد در مساجد و مشاهد مشرفه، و زیارت علما و صلحا و همنشینی با آنها، از مرضیات خدا و رسول صلی الله علیه و آله و سلم است و باید روز به روز، مراقب زیادتی بصیرت و انس به عبادت و تلاوت و زیارت باشد.
و برعكس، كثرت مجالست با اهل غفلت، مزید قساوت و تاریكی قلب و استیحاش از عبادت و زیارات است. از این جهت است كه احوال حسنه حاصله از عبادات و زیارات و تلاوتها، به سبب مجالست با ضعفا در ایمان، به سوء حال و نقصان، مبدل میشوند. پس مجالست با ضعیف الایمان -در غیر اضطرار و برای غیر هدایت آنها- سبب میشود كه ملكات حسنه خود را از دست بدهد، بلكه اخلاق فاسده آنها را یاد بگیرد: «جالسوا من یذكركم الله رویته، و یزید فی علمكم منطقه، و یرغبكم فی الآخرة عمله».
[هر كه به آنچه میداند عمل كند، خداوند علم آنچه را نمیداند به او میدهد و هر كس به آنچه میداند، عمل كند، از آنچه نمیداند، كفایت میكند، و آنان كه در راه ما مجاهدت كنند، آنان را به راههای خود هدایت میكنیم]
6. از واضحات است كه ترک معصیت در اعتقاد و عمل، بی نیاز میكند از غیر آن؛ یعنی غیر، محتاج است به آن، و او محتاج غیر نیست، بلكه مولد حسنات و دافع سیئات است: «و ما خلقت الجن والانس إلا لیعبدون». عبودیت، ترك معصیت در عقیده و عمل [است]. بعضی گمان میكنند كه ما از ترك معصیت عبور كردهایم!! غافلاند از اینكه معصیت، اختصاصی به كبائر معروفه ندارد، بلكه اصرار بر صغائر هم كبیره است؛ مثلاً نگاه تند به مطیع، برای تخویف [= ترساندن]، ایذای محرّم است [و] تبسم به عاصی، برای تشویق، اعانت بر معصیت است.
محاسن اخلاق شرعیه و مفاسد اخلاق شرعیه، در كتب و رسائل عملیه، متبین شدهاند. دوری از علما و صلحا، سبب میشود كه سارقین دین، فرصت را غنیمت بشمارند و ایمان و اهلش را بخرند به ثمنهای بخس و غیر مبارك. همه اینها مجرب و دیده شده است.
از خدا میخواهیم كه عیدی ما را در اعیاد شریفة اسلام و ایمان، موفقیت به «عزمِ راسخِ ثابتِ دائم بر ترك معصیت» قرار بدهد كه مفتاح سعادت دنیویه و اخرویه است، تا اینكه ملكه بشود ترك معصیت؛ و معصیت برای صاحب ملكه، به منزله زهر خوردن برای تشنه است، یا میته خوردن برای گرسنه است.
البته اگر این راه تا آخر، مشكل بود و به سهولت و رغبت، منتهی نمیشد، مورد تكلیف و ترغیب و تشویق از خالق قادر مهربان نمیشد: «و ما توفیقی إلا بالله، علیه توكلت و الیه انی