مردا نی که سایه جنگ را از کشور برداشتند
نها کسانی بر زمین شرف قدم میگذارند که گذشتن را مثل کف دست بلد باشند و انقطاع را از همه چیزهایی که نفس میخواهد تمام و کمال انجام داده باشند.
ما آدمها وقتی شهوت قدرت و ثروت و تبرج و … وجودمان را بگیرد دیگر مستانه دروغ میگوییم و ادا و اطوار در میآوریم فارغ از اینکه همیشه در نگاه انبوه عوام چشم هایی هست که میتواند راستی را ببیند. اما ما مثل کبک در برف آنقدر جلو می رویم تا صبر آنها تمام میشود و ناگهان سیلی به گوشمان می زنند که بیدار شو وقت رستاخیز است.
برخی از کسان هم هستند که اگرچه تعدادشان از ناکسان کمتر است اما آنها همان هایی هستند که به قول آن مرد: بر قله انقطاع کامل عادات سخیف ایستاده اند و چه عجیبند اینان. کارهای بزرگ را انجام می دهند اما عاشقانه و بی صدا.
اگر در عصر خودمان بخواهم از این ققنوس های به آتش نشسته مثالی بگویم باید هجرت کنم به سرزمین دیگری و روایت کنم از فرزندان حضرت روح الله که بار دیگر با خونبازی خود امنیت و اقتدار را برای نهضت انقلابی امام آوردند و حالا برخی زیر باد کولر روی صندلی قدرتشان تکیه میزنند و دغلبازانه میخواهند کار بزرگ آنها را به نام خود ثبت کنند اما غافل بودند که آن دو چشم بینا که رهبری این سرزمین را بر عهده دارد اجازه نمی دهد حماسه آفرینی فرزندان و سربازانش از دهان دیگری سروده شود و قاطعانه میگوید: «گاهی میشنویم بعضی میگویند یا در گذشته گفتهاند که “وقتی ما آمدیم مسئولیت پیدا کردیم، توانستیم سایه جنگ را از سر کشور رفع کنیم"، اما این حرفها درست نیست و واقعیت آن است که در تمامی سالهای متمادی، حضور ملت در صحنه، موجب رفع سایه جنگ و تعرض از سر ایران شده است.»
به واقع اگر مدافعان حرم و یا سربازان گمنامی که به دلایل امنیتی حتی نمیشود نامی ازشان بر زبان آورد از جهت یادآوریشان، وارد عرصه نمیشدند و سیل خروشان مردمی که در حمایت از این نظام مقدس قدم در خیابانها نمیگذاشتند دشمن تا خرخره مسلح و تمام کینه از سبیل تاب داده کدام یک از آقایان خوف میکرد و آتش گلوله را بر سرمان نمیریخت؟
این نهایت ناجوانمردی است که بر سر سفره ای، سفره داری کنیم که نمک غذایش حاصل دسترنج کسان دیگری است. و در ادامه تنها تعداد اندکی از این مردان مرد خمینی و خامنه ای عزیز را منتشر خواهم کرد تا آنها که مدعی برداشتن سایه جنگ هستند لااقل در خلوت خود با نگاه به این تصاویر حالشان خراب شود.