سرمه اندیشه

  • خانه 
  • عمومی  

تناقضات قرآن !!!

07 تیر 1396 توسط زهرا كرمي
تناقضات قرآن !!!

((اسحاق بن حنين كندى )) از فلاسفه بزرگ عرب است . وى نصرانى بود، و مانند پدرش حنين بن اسحاق از فيلسوفان مشهورى است كه به واسطه آشنايى با زبان يونانى و سريانى ، فلسفه يونان را به عربى ترجمه كردند. فرزند وى ، يعقوب بن اسحاق نيز بزرگترين حكيم عرب است ، و هر دو نزد خلفاى عباسى با عزت و احترام مى زيستند. ((كندى )) فيلسوف نامى عراق در زمان خويش دست به تاءليف كتابى زد كه به نظر خود تناقضات قرآن را در آن گرد آورده بود. اسحاق كندى چون با فلسفه و مسائل عقلى و افكار حكماى يونان سروكار داشت ، طبق معمول با حقايق آسمانى و موضوعات دينى چندان ميانه اى نداشت و به واسطه غرورى كه بيشتر فلاسفه در خود احساس مى كنند، بايد بدبينى و ديده حقارت به تعاليم مذهبى مى نگريست . اسحاق كندى آن چنان سرگرم كار كتاب ((تناقضات قرآن )) شده بود، كه به كلى از مردم كناره گرفته و پيوسته در منزل خود با اهتمام زياد به آن مى پرداخت . روزى يكى از شاگردان او در سامره به حضور امام حسن عسكرى عليه السلام شرفياب شد. حضرت به وى فرمود: در ميان شاگردان اسحاق كندى يك مرد رشيد و با شهامتى پيدا نمى شود كه اين مرد را از كارى كه پيش گرفته باز دارد؟ شاگرد مزبور گفت : ما چگونه مى توانيم در اين خصوص به وى اعتراض كنيم ، يا در مباحث علمى ديگرى كه استادى چون او بدان پرداخته است ايراد بگيريم ؟ او استاد بزرگ و نامدارى است و ما توانايى گفتگوى با او را نداريم . حضرت فرمود: اگر من چيزى به تو القا كنم ، مى توانى به او برسانى و درست به وى حالى كنى ؟ گفت : آرى .
فرمود: برو نزد استادت و با وى گرم بگير و تا مى توانى در اظهار ارادت و اخلاص و خدمت گذارى نسبت به او كوتاهى نكن ، تا جايى كه كاملا مورد نظر وى واقع شوى و او هم لطف و عنايت خاصى نسبت به تو پيدا كند. وقتى كاملا با هم ماءنوس شديد، به وى بگو: مسئله اى به نظرم رسيده است و مى خواهم آن را از شما بپرسم . خواهد گفت : مسئله چيست ؟ بگو: اگر يكى از پيروان قرآن كه با لحن آن آشنايى دارد از شما سؤ ال كند، آيا امكان دارد كلامى كه شما از قرآن گرفته و نزد خود معنى كرده ايد، گوينده آن ، معنى ديگرى از آن را اراده كرده باشد؟ او خواهد گفت : آرى اين امكان هست و چنين چيزى از نظر عقل جايز است . چون او مردى است كه درباره آنچه مى شنود و مى انديشد، و مورد توجه قرار مى دهد.
آنگاه به وى بگو: شايد خداوند آن قسمت از قرآن را كه شما نزد خود معنى كرده ايد، عكس آن را اراده نموده باشد، و آنچه پنداشته ايد معنى آيه و مقصود خداوند كه گويند آن است نباشد. و شما برخلاف واقع معنى كرده باشيد..!!
شاگرد مزبور از نزد حضرت رخصت خواست و رفت به خانه استاد خود اسحاق كندى و طبق دستور حضرت عسكرى عليه السلام با وى مراوده زياد نمود تا ميان آنان انس كامل برقرار گرديد. روزى از فرصت استفاده نمود و موضوع را به همان گونه كه حضرت تعليم داده بود با وى در ميان گذارد. همين كه فيلسوف نامى پرسش شاگرد را شنيد، فكرى كرد و گفت : يك بار ديگر سؤ ال خود را تكرار كن ! شاگرد سؤ ال خود را تكرار نمود استاد فيلسوف مدتى درباره آن انديشيد و ديد كه از نظر لغت و عقل چنين احتمالى هست ، و ممكن است آنچه وى از فلان آيه قرآن فهميده و پنداشته است كه با آيه ديگر منافات دارد. منظور صاحب قرآن غير از آن باشد.
سرانجام فيلسوف نامبرده شاگرد دانشمند خود را مخاطب ساخت و اين گفتگو ميان آنها واقع شد.
فيلسوف : بگو اين سؤ ال را چه كسى به تو آموخت ؟
شاگرد: به دلم خطور كرد.
فيلسوف : نه ! چنين نيست ، اين گونه سخن از مانند چون تويى سر نمى زند، تو هنوز به آن مرحله نرسيده اى كه چنين مطلبى را درك كنى راست بگو آن را از كجا آورده اى و از چه كسى شنيدى ؟
شاگرد: اين موضوع را حضرت امام حسن عسكرى عليه السلام به من آموخت ، و امر كرد آن را با شما در ميان بگذارم .
فيلسوف : اكنون حقيقت را اظهار داشتى ، آرى اين گونه مطالب فقط از اين خاندان صادر مى گردد.
سپس فيلسوف بزرگ عراق آنچه درباره تناقضات قرآن نوشته ، و به نظر خود به كتاب آسمانى مسلمانان ايراد گرفته بود همه را جمع كرد و در آتش ‍ افكند و طعمه حريق ساخت .

 نظر دهید »

دانشمند نوجوان

30 خرداد 1396 توسط زهرا كرمي
دانشمند نوجوان

هنگامى كه عمربن عبدالعزيز به خلافت رسيد، مردم از اطراف و اكناف گروه گروه، براى عرض تبريك به مركز خلافت آمده و به حضورش مى رسيدند. روزى جمعى از اهل حجاز به همين منظور بر او وارد شدند. خليفه بعد از ديدار ابتدايى متوجه شد كه پسر بچه اى آماده است تا از ميان آن جمع سخن بگويد.

خطاب به او گفت: بچه! برو كنار تا يكى بزرگتر از تو صحبت كند پسر نوجوان فوراً گفت: اى خليفه! اگر بزرگسالى ميزان است، پس چرا شما بر مسند خلافت قرار گرفته ايد؟ با اينكه بزرگتر از شما هم افرادى اينجا هستند؟!
عمر بن عبدالعزيز از تيزهوشى و حاضر جوابى او متعجب شده و گفت: راست مى گويى و حق با توست. اكنون حرف دلت را بزن! آن نوجوان هوشمند گفت: اى امير! از راه دور آمده ايم تا به شما تبريك بگوييم و منظورمان از اين عمل، شكر الهى است كه مثل شما خليفه خوبى را به مردم عطا كرده است، وگرنه مجبور نبوديم به اين سفر بياييم، زيرا نه از تو مى ترسيم و نه طمعى داريم. امّا اينكه از تو نمى ترسيم براى اين است كه تو اهل ظلم و ستم بر مردم نيستى و علت اينكه طمع نداريم اين است كه ما از هر جهت در رفاه و نعمت هستيم.

وقتى سخن آن نوجوان تمام شد، خليفه از او درخواست كرد كه وى را موعظه كند.
او نيز گفت: اى خليفه! دو چيز زمامداران را مغرور مى كند: اول، حلم خداوند و دوم، مدح و چاپلوسى اشخاص از آنها. خيلى مواظب باش كه از آنان نباشى، زيرا كه اگر از آن عده شدى، لغزش پيدا مى كنى و در زمره گروهى قرار مى گيرى كه خداوند متعال در حق آنان فرمود: «ولاتكونوا كالّذين قالوا سمعنا و هم لايسمعون؛(از آن افراد نباشيد كه ادّعاى شنيدن مى كنند با اينكه نمى شنوند.»

در پايان: خليفه از سن و سال او پرسيد و معلوم شد كه بيش از دوازده سال ندارد. آنگاه خليفه او را تحسين كرده و در مورد وى و عظمت علم و دانش او شعرى خواند كه:
تَعَلّم فَلَيسَ المَرءُ يولَدُ عالِماً
وَ لَيسَ أخو عِلمٍ كَمَن هُوَ جاهِلٌ
فَانَّ كَبيرَ القَومٍ لاعِلمَ عِندَه
صَغيرٌ اذا التَفَتَ عَلَيهِ المَحافِلُ
«دانش بياموز، كه آدميزاد دانشمند به دنيا نمى آيد و هيچ گاه دانا با نادان هم رتبه نيست. بزرگ قوم، هرگاه دانش نداشته باشد، در مجالس و محافل، كوچك و خوار ديده مى شود.»

 نظر دهید »

عدد 13

29 خرداد 1396 توسط زهرا كرمي
عدد 13

عدد 13 نزد اغلب ملل، نحس، شوم و نامبارک شمرده می ‌شود و در طول قرنها سعی شده از استفاده از این عددپرهیزشود.
اما عدد 13 سکه ای است که دو رو دارد. به طور مثال در ورق تاروت کارت 13، کارت مرگ است که درعین حال نشان دهنده تولد دوباره و نو شدن هم هست.
(13) در واقع عدد سیزده یک نوشدن و زایش دوباره را تداعی می کند. می‌دانیم که سیستم شمارس در برخی از نقاط دنیای باستان دوازده دوازدهی بوده، بنابراین عدد سیزده می تواند مفهوم پایان یک دوره و شروع دوره ی جدید را تداعی کند .
عدد 13 همیشه با سحر و جادو در ارتباط بوده و عددی به شمار می آمده است که اعتقاد داشتند از قدرت اسرارآمیزی برخوردار است. این عدد نشان معرفت درونی است که به افرادی که با آن آشنایی دارند، قدرت می خشد. عدد 13 ممکن است برای کسانی نحس باشد که از رازهایی که این عدد آشکار می کند؛ می ترسند ولی برای طرفداران علوم اسرارآمیز (همانطور که همیشه نیز چنین بوده) عدد مقدسی است.
شومی عدد سیزده چندین دلیل دارد:
_ تعداد خدایان در یونان دوازده بوده اما وقتی سیزدهمی وارد می شود یکی از آنها را می کشد و خود به جای او می‌نشیند و از آن به بعد همه چیز به هم می ریزد و اوضاع خراب می شود.
_ به قول (ویل دورانت) از آنجا که دوازده عددی بوده که به 2 و 3 و 4 و 6 بخش پذیر بوده و عدد کاملی به شمار می آمده و درست بعد از آن عدد سیزده است که به هیچ کدام از آن اعداد بخش پذیر نیست، نحس شده است.
_ مسحیان؛ یهودای خیانت کار را سیزدهمین آن دوازده نفر می دانند.
_ در روز جمعه،13 اکتبر 1307 میلادی تعدادی از اعضای فرقه ای از صلیبیون نظامی قرون وسطی توسط فرمانداران فیلیب چهارم، شاه فرانسه دستگیر و محکوم شدند.
_از آنجا که این عدد را نحس می دانند، بعضی از معماران تا همین اواخر در بناها از ساخت طبقه سیزدهم پرهیز می کردند.
_گاهی پلاک سیزده بر روی نشانی ها گذاشته نمی‌شود.
_مسیحیان در یک اتاق و پشت یک میز، سیزده نفر (در ضیافت شام) نمی نشینند.
_در هواپیمای ایرباس، صندلی شماره سیزده وجود ندارد.
_سیزده در مسیحیت، عدد یهودا اسخریوطی است.
_عدد اجتماع جادوگران نیز سیزده است.
_در ایران هم در نگاه عامه مردم با شومی عدد سیزده مواجه می شویم.
آن روی سکه 13
سیزده در تقویم آزتک عدد مهمی محسوب می شود. این تقویم به ادوار سیزده روزه تقسیم شده است و در ضمن برای پیشگویی هم به کار می رفته است.
در میان اسراییلیان باستان، سیزده مقدس بود، زیرا برای تابوت عهد، وجود سیزده چیز ضروری بود.
همچنین این عدد بر طبق حروف ابجد، معادل احد (الف: 1، ح: 8، د: 4) و به معنی خداست.
از طرفی اگر مسیح سیزدهمین نفر به اضافه دوازده حواری خود باشد دیگر این عدد نحس و شوم نیست و همچنین اگر خورشید را سیزدهمینِ دوازده صورت فلکی شناخته شده در آن زمان، بدانیم باز از شومی آن خبری نیست.
عدد 13 در بسیاری از آداب و رسوم که علم هندسه در آن ها به نوعی وجود دارد، نقش محوری داشته است، زیرا نمایانگر الگویی بوده که در انسان، طبیعت و بهشت دیده می ‌شود. برای نمونه 13 مفصل اصلی در بدن آدمی وجود دارد. سال خورشیدی 13 مدار قمری دارد و ماه هر روز 13 درجه در آسمان حرکت می کند.
شاید دلیل دیگر اهمیت عدد 13، کاری است که \"تریسی تویمان بر روی تقویم طلایی که مبتنی بر مضرب های 13 نظیر 26 و 52 است، انجام داده است. تقویم امروز ما هنوز نشان هایی از این تقویم را در خود دارد. به این معنی که اصل 52 هفته را درتقویم سال حفظ کرده است. بنابر اطلاعات موجود، قرن آزتک ها بر مبنای 52 سال استوار بوده است. بومیان جنوب آمریکا که به امکان برخی مکاشفات در یک تاریخ خاص معتقد بودند طبق سنت، هر 52 سال تمدن خود را نابود می کردند.
سیزدهمین الفبای ملل اسکاندیناوی «Eiwaz» نامیده می‌شود که مجموعه روش ها و باورها و رسوم مردم شمال اروپا را نشان می‌دهد و نمایانگر نقطه تعادل بین روشنایی و تاریکی، نیروی خلاق و مخرب، بهشت و زمین است که در واقع به طور هم زمان پایان و شروع محسوب می شود و به یک اندازه برای مرگ و زندگی ابدی اهمیت قایل می شود.
در نمادهایی که در اسکناس یک دلاری وجود دارد، به طور اغراق آمیزی نقش عدد 13 دیده می شود. در واقع مفهوم عدد 13 در تاریخ آمریکا بسیار مستحکم است.عدد 13 در بسیاری از نمادهای یک دلاری آمریکایی به کار می رود (13 قوم اولیه آمریکا، 13 امضاکننده بیانیه استقلال، 13 نوار روی پرچم، 13 طبقه هرم، 13 ستاره در بالای سر عقاب، عبارت13 حرفیe pluribus unum، تعداد 13 پر تزیینی از پرهای موجود در طول هر یک از بال های عقاب، 13 نوار بر روی سپر، 13 برگ روی شاخه زیتون و تعداد 13 عدد پیکان.)
بالای سر عقاب (واقع در پشت 1 دلاری) نیز سیزده ستاره وجود دارد که به شکل یک ستاره داوود(خاتم سلیمان) چیده شده اند. این شکل به تعبیر «جوزف کمبل» می‌تواند نماد دموکراسی باشد، که هرکسی می‌تواند از هر موضعی (با توجه به 6 گوشه بالا و پایین و طرفین) سخن بگوید، زیرا ذهن او از حقیقت (مرکز) جدا نشده است.
و از طرفی با توجه به شکل خاتم سلیمان، سیزده نقطه داریم که دوازده نقطه آن در محل تقاطع خطوط و یک نقطه نیز در مرکز قرار دارد.
در ایران و هند باستان، تعداد سال های جهان در آفرینش، 12000 سال انگاشته شده است. تعداد ماههای سال هم بر همین اساس (به ازای هر 1000 سال،یک ماه) دوازده ماه است. شاید در راستای همین باورها بوده که اکنون در ابتدای سال شمسی، ایرانیان 12 روز و در ادامه، روز سیزدهم فروردین را تعطیل هستند. روز سیزدهم نمادی از آشوب آغازین قبل از آفرینش و البته شروع دوباره زندگی پنداشته می شود و این چنین است که بعد از روز سیزدهم دوباره کار و تلاش در سال جدید آغاز می شود.

 نظر دهید »

طريقه درست خلاصه نويسي

27 خرداد 1396 توسط زهرا كرمي
طريقه درست خلاصه نويسي

به طور کلي خلاصه ‌نويسي و يادداشت ‌برداري به چهار دليل پيشنهاد مي‌شود: اول اينکه هنگام مطالعه و دقيق خواني از اصول مهم به شمار مي‌آيد و در عميق تر کردن يادگيري مؤثر است. دوم حجم و زمان مرور کمتر شده و امکان مرورهاي چندين باره را به شکلي سريع فراهم مي ‌کند و سوم اگر به شيوه‌اي صحيح انجام گيرد به هنگام مرور بهتر و مؤثر از خود مطلب مفيد واقع مي ‌شود و چهارم اين امکان را فراهم مي‌کند که تمام مطالب و مباحث مرتبط با يک موضوع را که در کتاب درسي، جزوه، كتاب کمک آموزشي و هر منبع ديگري پراکنده باشد را در يک جا جمع ‌آوري كرده و از پراکنده خواني جلوگيري نمود.

ابزار کار
خلاصه‌ نويسي علاوه بر ابزارهاي رايجي که هنگام مطالعه داريد تنها يک ابزار مجزا لازم دارد و آنهم دفترچه يادداشت مي‌باشد.از خلاصه ‌نويسي در برگه‌هاي پراکنده و بدون صحافي خودداري نماييد چرا که با گذر زمان حجم يادداشت‌ها افزايش خواهد يافت و ترتيب آنها به هم خواهد خورد که يافتن و مرتب نمودن آنها زمان و انرژي زيادي مي‌طلبد و کاري خسته کننده است. مي توانيد از يک سر رسيد قديمي يا دفترچه يادداشت با اندازه مناسب براي اين منظور استفاده کنيد.

روش هاي مختلف
آنچه که ما با عنوان کلي خلاصه ‌نويسي از آن ياد مي کنيم، شامل فنون مختلف يادداشت ‌برداري، حاشيه نويسي، خط کشي زير جملات، دسته‌ بندي و علامت‌گذاري مي‌شود که در ادامه به توضيح در مورد آنها کدام خواهيم پرداخت.
به طور کلي خلاصه ‌نويسي و يادداشت ‌برداري به چهار دليل پيشنهاد مي‌شود: اول اينکه هنگام مطالعه و دقيق خواني از اصول مهم به شمار مي‌آيد و در عميق تر کردن يادگيري مؤثر است. دوم حجم و زمان مرور کمتر شده و امکان مرورهاي چندين باره را به شکلي سريع فراهم مي ‌کند و سوم اگر به شيوه‌اي صحيح انجام گيرد به هنگام مرور بهتر و مؤثر از خود مطلب مفيد واقع مي ‌شود و چهارم اين امکان را فراهم مي‌کند که تمام مطالب و مباحث مرتبط با يک موضوع را که در کتاب درسي، جزوه، كتاب کمک آموزشي و هر منبع ديگري پراکنده باشد را در يک جا جمع ‌آوري كرده و از پراکنده خواني جلوگيري نمود.
علامت‌گذاري و خط کشي زير جملات
همانطور که در شماره قبل خوانديد بهترين فن مطالعه درگير شدن با مطلب يا به اصلاح مطالعه فعال مي‌باشد. علامت‌گذاري سريع ترين روش براي مطالعه فعال بوده و البته نکات مهم را نيز مشخص مي‌کند. زماني که مطلبي را مطالعه مي‌کنيد جايي که برايتان سؤال باقي مي ‌ماند و مطلب را کامل متوجه نمي ‌شويد از علامت سؤال (؟) استفاده نمائيد و كنار آن مطلب علامت بزنيد. هرجا احساس نموديد منطقه سؤال خيز بوده و به نکته خطرناکي اشاره شده است علامت خطر (!) و جايي که به يک کلمه يا عبارت کليدي برخورديد دور آن خط بکشيد، پاراگراف هاي مهم را با علامت ضربدر (*) مشخص کنيد. به طور کلي هنگام مطالعه استفاده از علامت‌ گذاري سرآغاز خوبي براي مطالعه دقيق و فعال مي‌باشد. فراموشي نکنيد که اين کار را با مداد انجام دهيد چرا که ممکن است با پيشروي در مطالعه‌ تان متوجه شويد علامت قبلي اشتباه بوده و نياز به تغيير داشته باشد. دقت داشته باشيد که شلوغ کاري نکنيد در استفاده از علامت ‌ها و انتخاب جملاتي که خط کشي مي‌ شوند زياده ‌روي نکنيد چرا که در مطالعه‌ هاي آتي حوصله ‌تان سر مي‌رود.

حاشيه نويسي
هر مطلبي که نوشته مي ‌شود با هدف انتقال يک سري مطالب جديد و مهم به مخاطب مي ‌باشد و براي اينکه اين انتقال به نحوي مطلوب و ماندگار صورت پذيرد شرح و بسط و مثال و داستان ‌هايي به آن مطلب جديد و اصلي اضافه مي‌شود. به عنوان مثال ساختار يک پاراگراف براي توضيح يک جمله کليدي است که به طور معمول اولين يا آخرين جمله آن پاراگراف را تشکيل مي‌دهد. دومين قدم در راه خلاصه‌ نويسي اين است که کليدي‌ ترين جمله هر پاراگراف را استخراج کرده به زبان خودتان در حاشيه کتاب يا جزوه يادداشت کنيد. در پايان هر پاراگراف از خودتان بپرسيد اين پاراگراف قصد داشت چه مطلبي را به من بياموزد و آن را در يک جمله و با زبان خودتان، نه کتابي بيان کرده و يادداشت نماييد. به علاوه مي‌توانيد سؤال، انتقاد و يا هر مطلب ديگري را که مربوط به همان موضوع باشد و در جاي ديگري خوانده‌ايد را حاشيه‌نويسي کنيد. اين فرآيند به تمرکز فکر، دقت، حفظ و يادگيري بهتر کمک مي‌کند.

يادداشت‌ برداري
اصلي‌ ترين نوع خلاصه ‌نويسي يادداشت ‌برداري مي ‌باشد که عبارت است از برداشت کليدي ‌ترين مفاهيم هر مطلب و ثبت آن در دفترچه‌اي جداگانه به شيوه‌اي خاص که در مرورهاي آتي کارايي داشته باشد.

دو ويژگي
هر برگه يادداشت ‌برداري شده بايد داراي دو ويژگي مهم باشد. اول اينکه بايد خلاصه و کليدي باشد. يعني آنچه که يادداشت مي‌کنيد بايد حجمي بسيار کمتر از آنچه که در متن اصلي موجود است داشته باشد. عده‌اي هر خط متن را مهم تلقي مي‌کنند و همه را يادداشت مي‌کنند اين کار هيچ خاصيتي ندارد و از فوايدي که براي خلاصه‌نويسي برشمرديم بهره‌اي نخواهد داشت. دومين ويژگي يادداشت‌ برداري تداعي‌گر بودن يادداشت ‌هاست يعني همه آنچه را که پاراگراف و متن قصد انتقال آن را داشت به شما انتقال داده و يادآوري مي ‌نمايد. به بيان ساده يادداشت ‌ها بايد مفيد اما مختصر باشند.

چگونه يادداشت‌ برداري کنيم
بهتر است قبل از يادداشت‌ برداري با دو فن علامت‌گذاري و حاشيه‌ نويسي مطالب مهم را مشخص نماييد. سپس تمام مطالب مشخص شده را بار ديگر مرور کرده و به شکل کليدي در دفتر يادداشت ‌برداري ثابت نماييد. دقت داشته باشيد يادداشت‌ برداري شما بايد شامل تمام نکات اصلي و کليدي متن باشد تا شما را بي ‌نياز از مراجعه ‌هاي بعدي به مطلب بنمايد.

بهترين روش
بهترين روش براي يادداشت ‌برداري آن چيزي است که به نام «درخت حافظه»، «شبکه مغزي»، «طرح سازماني» و «نقشه ذهني» مي ‌نامند. طرح شبکه مغزي يا نقشه‌ذهني که براي اولين بار توسط «توني بوزان» معرفي گرديد از ساختاري شبيه شبکه‌ هاي مغزي برخوردار بوده و در به خاطر سپاري مطالب کمک فراواني مي‌کند. بديهي است اين روش بيشتر براي مطالبي که قابل سازمان ‌دهي مي ‌باشند مثل انواع آرايه‌ هاي ادبي، صيغه ‌هاي فعل، روش رفع ابهام و … کاربرد بسيار بالايي دارد.

روش کار نيز به اين شکل است که «تز اصلي» يعني همان مهمترين و كليدي ‌ترين نكته كل متن را به شکل افقي در وسط کاغذ نوشته و با شاخه ‌هاي مختلف «نکات اصلي» را به آن متصل مي ‌کنيم و هر نکته اصلي مي‌ تواند خود به چندين نکته فرعي و جزيي متصل گردد.
بهترين روش براي يادداشت ‌برداري آن چيزي است که به نام «درخت حافظه»، «شبکه مغزي»، «طرح سازماني» و «نقشه ذهني» مي ‌نامند. طرح شبکه مغزي يا نقشه‌ذهني که براي اولين بار توسط «توني بوزان» معرفي گرديد از ساختاري شبيه شبکه‌ هاي مغزي برخوردار بوده و در به خاطر سپاري مطالب کمک فراواني مي‌کند. بديهي است اين روش بيشتر براي مطالبي که قابل سازمان ‌دهي مي ‌باشند مثل انواع آرايه‌ هاي ادبي، صيغه ‌هاي فعل، روش رفع ابهام و … کاربرد بسيار بالايي دارد.
روش‌هاي ديگر
استفاده از نقشه ذهني يا (MIND MAP) براي همه درس ‌ها امکان‌ پذير نيست اين به عهده شماست که با رعايت اصول آموزش داده شده و با بهره‌گيري از خلاقيت خودتان از فنون مختلف يادداشت‌ برداري استفاده نمائيد.

دسته‌ بندي
يكي ديگر روش‌ هاي مهم خلاصه‌ نويسي «دسته‌بندي» است. اين روش براي مباحثي كه شامل دسته ‌ها و طبقه‌ بندي‌ هاي مختلف مي ‌باشند بسيار مفيد است مانند تاريخ ادبيات و يا احاديث درس دين ‌و زندگي. روش كار نيز به اين صورت است كه مطالب مختلفي كه بتوان در يك دسته قرار داد را يك جا نوشته و دسته‌ بندي مي ‌شوند. به عنوان مثال مي‌شود شاعران را بر حسب قرن و يا احاديث را بر اساس اشخاص دسته‌ بندي نمود.

تاريخ يادداشت ‌برداري
آخرين نكته مهمي كه در خلاصه ‌نويسي بايد اجرا نماييد اين است كه تاريخ يادداشت‌ برداري را درگوشه برگه يادداشت نماييد تا زمان‌ هاي خاص مرور سر درگم نشويد.

 نظر دهید »

تقویت روحیه کتاب خوانی

27 خرداد 1396 توسط زهرا كرمي
تقویت روحیه کتاب خوانی

این چند نکته را مد نظر داشته باشید:
- موضوع های مورد علاقه تون رو بشناسید و سعی کنید بیشتر علاقه هاتون رو هدفمند کنید. مثلا خواندن رمان خوب است اما اگر صرفا به رمان علاقه داشته باشید و مطالعه کنید شاید اطلاعات علمی کافی بدست نیاورید. امام علی (ع) می فرماید: جستن دانشی را نیکو می شمارند که موجب اصلاح وجود آدمی گردد . «دانشی که تو را اصلاح نکند گمراهی است .»
- برای مطالعه، برنامه آهسته و پیوسته و با جدیت داشته باشید. مثلا مقید باشید روزی پنج صفحه را حتما مطالعه کنید حتی اگر خسته بودید به این تعهد خود عمل کنید.
- علل کاهلی در این امر را بشناسید در این خصوص لازم است کمی به عقب برگردید و علل را شناسایی کنید.
- بهتر است زمان خاصی را برای مطالعه در نظر بگیرید تا به این امر شرطی شوید و عادت کنید.
- روش های مطالعه را خوب بشناسید و به هر نوع که علاقه بیشتری دارید روی آورید. مثلا اگر مطالعه در اینترنت یا در تب لت یا … را می پسندید آن را ادامه دهید.
- گاهی اوقات از مکان های استثنایی و هیجان انگیز استفاده کنید تا مطلبی که مطالعه می کنید همراه آن خاطره در ذهن شما ماندگار شود; مثلا در یک شب بارانی با یک چتر و یک چراغ قوه زیر باران بروید و مطلب را مطالعه کنید و یا در یک مکان تاریخی و قدیمی به تفکر و مطالعه در مورد مطلب مورد علاقه خود بپردازید.
با کتاب آنچنان شاد و مهیج برخورد کنید که گویی به دوست داشتنی ترین دوست خود رسیده اید. حتی با آن شوخی کنید و حرف بزنید.
- کیفیت مطالعه را بالا ببرید. به روخوانی سطحی در حالت پراکندگی فکر قناعت نکنید. با مفهوم و معنای مطلب ارتباط برقرار سازید تا آنچه را که مورد نیاز است به خوبی درک کنید.
- گاه مقرر ساختن یک پاداش مشروط برای مطالعه حجم خاصی از کتاب به هیجان و لذت مطالعه می افزاید و نوعی اثر تشویقی بر فرد می گذارد. این پاداش ها می تواند دیدن یک برنامه تلویزیونی، رفتن به مکانی خاص، انجام یک فعالیت مورد علاقه یا حتی خوردن یک خوراکی محبوب باشد; مشروط بر آن که میزان تعیین شده مطالعه شده باشد!
- اگر تنوع موضوعی شما را از مطالعه منصرف میکند در یک زمان به یک موضوع بپردازید.
- با کتاب آنچنان شاد و مهیج برخورد کنید که گویی به دوست داشتنی ترین دوست خود رسیده اید. حتی با آن شوخی کنید و حرف بزنید.
- با افرادی که اهل مطالعه هستند معاشرت و مباحثه کنید. شک نکنید این امر شما را در جهت مطالعه ثابت قدم می کند.
- از اجرای برنامه های روزانه فقط برنامه ی همان روز را انجام دهید و مطلقاً به این که چند صفحه نخوانده باقی مانده فکر نکنید.

 نظر دهید »
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • ...
  • 6
  • ...
  • 7
  • 8
  • 9
  • 10
  • 11
  • 12
  • ...
  • 14
تیر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
  1 2 3 4 5 6
7 8 9 10 11 12 13
14 15 16 17 18 19 20
21 22 23 24 25 26 27
28 29 30 31      

سرمه اندیشه

جستجو

موضوعات

  • همه
  • اخلاقی
  • اقتصادی
  • سیاسی
  • فرهنگی
  • مشاوره
  • پژوهشی

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس