سرمه اندیشه

  • خانه 
  • عمومی  

پژوهشی

06 اردیبهشت 1396 توسط زهرا كرمي

یکی از آن نوه های اسماء بنت عمیس می گوید: با جدّه خود اسماء بنت عمیس و عمویم عبد اللَّه بن جعفر خارج شدیم تا به «صهباء»[1] رسیدیم، اسماء بنت عمیس فرمود: دخترم ما با رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله و سلم در این مکان بودیم، حضرت نماز ظهر را خواند.

سپس علی علیه السّلام را خوانده و از آن جناب نسبت به برخی از نیازمندیهایش کمک خواست، پس زمان عصر فرا رسید و آن سرور نماز عصر را خواند در این وقت علی علیه السّلام آمد و در پهلوی پیامبر صلّی اللَّه علیه و آله نشست خدا به رسولش وحی فرستاد، پس نبی اکرم سر به دامان علی علیه السّلام نهاد تا خورشید غروب کرد و از آن چیزی نه بر زمین و نه بر کوه رؤیت نمی شد، سپس رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله نشست و به علی علیه السّلام فرمود: آیا نماز عصر را خوانده ای؟

حضرت عرض کرد: خیر یا رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله، به من خبر دادند که شما نماز نخوانده اید و وقتی سر در دامن من نهادید نخواستم آن را تکان دهم لذا همچنان نشستم تا خورشید غروب کرد پیامبر در مقام دعاء بر آمد و به درگاه الهی عرض کرد:

بار خدایا این علی بنده تو است که خود را به خاطر پیغمبرت محبوس نمود پس خورشید را برای او بازگردان، بلافاصله خورشید طلوع کرد و هیچ کوه و زمینی نبود مگر آنکه خورشید بر آن تابید، سپس علی علیه السّلام ایستاد و وضوء گرفت و نماز خواند آنگاه خورشید تار شد و غروب نمود.

پی نوشت ها

[1] مكانى است كه بين آن و خيبر يك مرحله فاصله مى‏باشد.

مطلب قبلی
مطلب بعدی
 نظر دهید »

موضوعات: اخلاقی, پژوهشی لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

تیر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
  1 2 3 4 5 6
7 8 9 10 11 12 13
14 15 16 17 18 19 20
21 22 23 24 25 26 27
28 29 30 31      

سرمه اندیشه

جستجو

موضوعات

  • همه
  • اخلاقی
  • اقتصادی
  • سیاسی
  • فرهنگی
  • مشاوره
  • پژوهشی

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس