سرمه اندیشه

  • خانه 
  • عمومی  

کلام امیر 

04 اردیبهشت 1396 توسط زهرا كرمي

? با من از مولايم سخن بگو.

فروغ ولايت (قسمت نهم)
?نقل عفيف كندى
عفيف كندى مى‌گويد: در يكى از روزها براى خريد لباس و عطر وارد مكه شدم و در مسجد الحرام در كنار عباس بن‌عبدالمطلب نشستم. وقتى‌كه خورشيد به اوج بلندى رسيد, ناگهان ديدم مردى آمد و نگاهى به آسمان كرد و سپس رو به كعبه ايستاد.چيزى نگذشت كه نوجوانى به وى ملحق شد و در سمت راست او ايستاد. سپس زنى وارد مسجد شد و در پشت سرآن دو قرار گرفت آن‌گاه هر سه با هم مشغول عبادت و نماز شدند. و من از ديدن اين منظره كه در ميان بت‌پرستان مكه سه نفر حساب خود را از جامعه جدا كرده و خدايى جز خداى مردم مكه را مى‌پرستند در شگفت ماندم . رو به عباس كردم و گفتم: امر عظيم .او نيز همين جمله را تكرار كرد و سپس افزود: آيا اين سه نفر را مى‌شناسى؟ گفتم: نه. گفت: نخستين كسى‌كه وارد شد و جلوتر از دو نفر ديگر ايستاد برادر زادهء من محمد بن‌عبدالله است و دومين نفر برادرزادهء ديگر من على بن‌ابى طالب است و سومين شخص همسر محمد است و او مدعى است كه آيين وى از جانب خداوندبر او نازل شده‌است و اكنون در زير آسمان خدا كسى جز اين سه از اين دين پيروى نمى‌كند.

 

در اينجا ممكن است پرسيده شود كه: اگر حضرت على عليه‌السّلام نخستين كسى بود كه پس از بعثت پيامبر اسلام  به او ايمان آورد, در اين صورت وضع حضرت على پيش از بعثت چگونه بوده‌است؟

 پاسخ اين سؤال, با توجه به نكته‌اى كه در آغاز بحث بيان شد, روشن است و آن اين‌كه مقصود از ايمان در اينجا همان ابراز ايمان ديرينه‌اى است‌كه پيش از بعثت جان حضرت على عليه‌السّلام از آن لبريز بوده و لحظه‌اى از آن جدا نمى‌شده است. زيرا بر اثر مراقبت‌هاى ممتد و مستمر پيامبر اكرم صلّى اللّه علیه و آله از حضرت على عليه‌السّلام ريشه‌هاى ايمان به خداى يگانه دراعماق روح و روان او جاى گرفته, وجود او سراپا ايمان و اخلاص بود.

 از آنجا‌که پيامبر تا آن روز به مقام رسالت نرسيده بود, لازم بود حضرت على عليه‌السّلام پس از ارتقاى رسول‌خدا به اين مقام, پيوند خود را به رسول‌خدا استوارتر سازد و ايمان ديرينهء خود را به ضميمهء پذيرش رسالت وى ابراز و اظهارنمايد.

 

در قرآن مجيد ايمان و اسلام به معنى اظهار عقيدهء ديرينه بسيار بكار رفته است. مثلاً آنجا كه خداوند به ابراهيم دستور مى‌دهد كه اسلام بياورد او نيز مى‌گويد: براى پروردگار جهانيان تسليم هستم.

 

(إِذْ قَالَ لَهُ رَبُّهُ أَسْلِمْ قَالَ أَسْلَمْتُ لِرَبِّ الْعَالَمِينَ.بقره/١٣١)

 

در قرآن كريم از قول پيامبر اسلام  صلّى اللّه علیه و آله دربارهء خود چنين آمده‌است:

 

(وَأُمِرْتُ أَنْ أُسْلِمَ لِرَبِّ الْعَالَمِينَ. غافر/٦٦)

 

به من امر شده‌است كه در برابر پروردگار جهانيان تسليم گردم.

 مسلماً مقصود از اسلام در اين موارد و متشابه آن, اظهار تسليم و ابراز ايمانى است كه در جان شخص جايگزين بوده‌است, و هرگز مقصود از آن تحصيل ابتدايى ايمان نيست. زيرا پيامبر اسلام پيش از نزول اين آيه و حتى پيش ازبعثت, يك فرد موحد و پيوسته تسليم درگاه الهى بوده‌است. بنابراين بايد گفت ايمان دو معنى دارد:

 اظهار ايمان درونى كه قبلاً در روح و روان شخص جايگزين بوده‌است. مقصود از ايمان آوردن على عليه‌السّلام در روز دوّم بعثت همين است و بس.

 تحصيل ايمان و گرايش ابتدايى به اسلام. ايمان بسيارى از صحابه و ياران پيامبر از اين دست بوده‌است. 
✅ دوستانى‌كه از اين سلسله مطالب جهت گروه‌ها و يا كانال‌هاى ديگر استفاده مى‌كنند به‌منظور جلوگيرى از شبهات، لطفا مطالب را كامل و متدوام ارسال‌نمايند.
?برداشتى آزاد از كتاب فروغ ولايت، آية الله جعفر سبحانى

مطلب قبلی
مطلب بعدی
 نظر دهید »

موضوعات: اخلاقی لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

تیر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
  1 2 3 4 5 6
7 8 9 10 11 12 13
14 15 16 17 18 19 20
21 22 23 24 25 26 27
28 29 30 31      

سرمه اندیشه

جستجو

موضوعات

  • همه
  • اخلاقی
  • اقتصادی
  • سیاسی
  • فرهنگی
  • مشاوره
  • پژوهشی

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس